گنج مخزون که خدا داشت، گدا هم دارد
این گدا، فاطمه دارد که خدا هم دارد
بیجهت خالق ما خالق حیدر نشده
نظری داشت به سلمان که به ما هم دارد
بَدم اما نروم بیعلی اصلا به بهشت
ته بازار نجف بیسر و پا هم دارد
جای این طفلِ گنهکار علی شرمندهست
چه مرامی طرف کار مرا هم دارد
طبل رسوایی من خورده که شب آمدهام
بندهی پست کمی شرم و حیا هم دارد
کسی اندازهی من ظلم نکرده به خودش
وای از آنکس که بدی این همه با هم دارد
نزنیدم، ز در میکده بیرون نبرید
مست، مست است دگر جرم و خطا هم دارد
شهر ما شهر گناه است ولی وقت سحر
کوچه در کوچه مناجات و دعا هم دارد
بغلم کرده خدایی که خدای «حسن» است
صد برابر عوض اخم، عطا هم دارد
لقمهی سفرهی ما هدیهی همسایهی ماست
سفرهی هر شب ما بوی رضا هم دارد
دهن روزه قسم خوردم و گفتم به حسین
لبِ تشنه عطش کرب و بلا هم دارد
به مریض حرمش تربت اعلی برسان
تربت اصل شراب است، شفا هم دارد
مادری گفت خدا، اصغر من تشنهلب است
چه فراتیست که خشک است و صدا هم دارد
خبر پارگی مشک رسیده به حرم
به ربابی که تنش رخت عزا هم دارد
ضرب این تیر سه شعبه سه نفر میخواهد
نه چنین حنجرهای که تنگی جا هم دارد
[سه شنبه 1400-01-31] [ 11:24:00 ق.ظ ]