از ما گذشت عمر و شب ما سحر نشد
نفرین به آن دمی که کنار تو سر نشد
خیلی دلم گرفته دوباره نیامدی
امروز هم به کام من در به در نشد
هر کس به من رسید سراغ تو را گرفت
اما دلم ز خیمهی تو باخبر نشد
این کوچه را برای تو جارو زدم، اما
آخر چه شد که روزی ما یک گذر نشد
آن قدر خوب آمد و آن قدر خوب رفت
اما چه سود سیصد و اندی نفر نشد
بابای من خجالتتان دادهام ببخش
میخواستی درست شود این پسر نشد
گفتم به گریههام کمی اعتنا کنی
کوزه شکسته شد خبر از کوزهگر نشد
افطاریات کجاست مزاحم شویم ما
این روزهها بدون تو روزه دگر نشد
این راه را به حق اباالفضل باز کن
بیکربلا که عمر کسی باثمر نشد
آقای من آتش زیاد دیدهای اما قبول کن
جایی شبیه بیت علی شعلهور نشد
[شنبه 1400-01-28] [ 07:27:00 ق.ظ ]