زیارت عاشورا - 1399/10/16- حاج منصور ارضی
چه باک کشتی آن دل که بادبان دارد
میان زندگی اش صاحب الزمان دارد
به هیچکس نزند رو کسی که منتظر است
تمام عمر نظر سوی آسمان دارد
هم آبر و هم ایمان و مهر زهرا را
هر آنچه دارد از این بیت و آستان دارد
نبسته دل به کسی غیر یار و دلدارش
که دل سپردن در این جهان زیان دارد
به غیر نوکر این خانه، که خودش آقاست
کجاست آنکه چنین یار مهربان دارد
نه حرف صحبت دیروز باشد و امروز
حکایتی شده این عشق داستان دارد
چه روزهای بدی شد بدون کرب و بلا
دلم هوای حریم حسین جان دارد
از آتشی که فراگیر باشد و باقی
هر آنکه کرب و بلا رفته است امان دارد
به سوی زائر او مادری جوان آید
تعجب است چرا قامتی کمان دارد
تعجب است چرا چهره اش کبود شده
ز دود و شعله به چادر چرا نشان دارد
میان مجمع زوارِ کربلا، زهرا
میآید و همه ی روضه را بیان دارد
چه کرده است مگر با حسین و دندانش
چنین گلایه از آن چوب خیزران دارد
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1399/10/9- فاطمیه - حاج منصور ارضی
میرسد از سوی تو لطف زیاد فاطمه
رزق و روزی مرا دست تو داده فاطمه
سود دنیا را نمیخواهم دعایم کن فقط
ریخته در سفرهی من استفاده فاطمه
نوکری آلودهدامان دست بر دامان توست
باز میبخشد مرا آسان و ساده فاطمه
بیسر و پایم ولی در روضهها پای توام
پای شیعه ماندنم، از پا فتاده فاطمه
انتظار از من نداری که دلت را بشکنم
چون نمیخواهد غلام پر افاده فاطمه
امر و نهیم کن بفهمم لااقل بعد گناه
آبرو داده به من در خانواده فاطمه
در بلایا بیشتر عرض ارادت واجب است
چون که میخواهد گدای با اراده فاطمه
زحمت ما سینهزنان را کشیده مادرت
از نجف تا کربلا رفته پیاده فاطمه
ما بدیم اما برای گریه بین روضهاش
روز محشر هم کند ما را اعاده فاطمه
کربلایم دیر شد هجرانِ ما را وصل کن
با ضریحش میرسد دستم به یاد فاطمه
تا علمدار حسین افتاد با سرعت رسید
از فراز عرش از آنسوی جاده فاطمه
با همان پهلوی مجروح و قدی که خم شده
روبروی مشک پاره ایستاده فاطمه
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1399/10/8- فاطمیه - حاج منصور ارضی
حسبی الله مرا یار بس است
غصهی دوری دلدار بس است
نور قلب و نفس صبح کجاست
ظلمت راه شب تار بس است
بیولی ماندن و آواره شدن
این همه غربت دشوار بس است
گریه و بغضِ نفسگیر و فراق
جمعههایم شده تکرار بس است
ظرف ما کوچک و غمها دشوار
لحظهای دست نگه دار بس است
اشتباهات خودم یادم رفت
شدهام باز طلبکار بس است
بر منی که همه طردم کردند
نجف حیدر کرار بس است
شیر حق گفت به زهرای بتول
از رخت پوشیه بردار بس است
هستی من چه قدر آب شدی
گریه با این تن تبدار بس است
جان حیدر طلب مرگ نکن
جان من این همه اصرار بس است
خواست زینب که بیاید بغلت
باز شد ملحفه گلدار بس است
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1399/10/7- فاطمیه - حاج منصور ارضی
فریاد بی امداد از حنجر نمیآید
بی دادرس داد از دل مضطر نمیآید
تا نشنود آه تو را پیوسته صاحب آه
آه از درون سینه یک لشگر نمیآید
وقتی صدا از دل برآید او دهد پاسخ
از ناله ی بی جان اجابت بر نمیآید
دفع بلا را در نگاه یار باید دید
عاشق نمیگوید طبیب از در نمیآید
با این همه امدادها اعجاز لازم نیست
دیگر مگو بی معجزه باور نمیآید
باید که با او زندگی کرد ای عزیز من
ورنه میان خانهی نوکر نمیآید
او میدهد رخصت که گویی راز دل با او
بیاذن او در دل، غمِ کوثر نمیآید
با اضطرار محض دنبال تو میگردم
گِریَم از این غم چرا دلبر نمیآید
راز دل ما غصههای مادرت زهراست
که مرهم زخم دل مادر نمیآید
از زخمِ سینه پیکر اسلام بیجان است
تا تو نیایی جان بر این پیکر نمیآید
این زخمهای کهنه هر دم تازهتر گردد
جز خون دل از دیدهی حیدر نمیآید
سنی ندارد دخترش بهر پرستاری
اصلا پرستاری به این دختر نمیآید
نه نه غلط گفتم پرستار یتیمان است
روزی که جز پنجه سوی معجر نمیآید
با یا ذبیحَ بالقفاء یاد چه میافتی
وای از دمی که کار از خنجر نمیآید
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1399/10/6- فاطمیه - حاج منصور ارضی
مائیم و درد بی مداوایی که داریم
شب تا سحر چشمان دریایی که داریم
تو راهمان دادی و به عالم ندادی
دلهامان پشت خیمهات جایی که داریم
مائیم و این دلشورههای بی تو بودن
مائیم و این آقا بیاهایی که داریم
در عین ثروت داشتن خیلی فقیریم
برکت ندارد مال دنیایی که داریم
تا کی فقط خواب ظهورت را ببینیم
کی میشود تعبیر رویایی که داریم
هر قدر هم که بی تو غریب شهر باشیم
گرم است دلهامان به آقایی که داریم
روزی بیاید که به شمشیر تو آقا
پاسخ بگیرد هر معمایی که داریم
باید بگیری انتقام مادرت را
تسکین بده بر داغ زهرایی که داریم
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1399/9/25- حاج منصور ارضی
نیست دردی کشنده تر ز فراق
غم دوری تو مصیبت شد
شدهام با همه به جز تو عیاق
عمری ز دیدن تو محرومم
گله از چه؟ ندارم استحقاق
از گناه زیاد خسته شدم
شده پروندهام پر از اوراق
اشک چشم مرا دو چندان کن
چون که محتاج گریهاند عشاق
اِكْفِيانى غریب و تنهایم
وَانْصُرانى شدم به تو مشتاق
میهمان کن مرا به خیمهی خود
جان اگر ماند میکنم انفاق
دل به دل راه دارد آقا جان
دل به هم بستهایم بیاغراق
نمک روضهی مرا بفرست
روزیام دست توست یا رزاق
سحری روبروی شش گوشه
دست من را بگیر بین رواق
ای ضریح حسین دلتنگم
برسان نالهی مرا به عراق
فاطمه دست از علی نکشید
به زمین خورده بود با شلاق
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1399/9/18- حاج منصور ارضی
کی شود تا سر و سامان بدهی کار مرا
بارم افتاده، مگر خود بخری بار مرا
من به امید نگاه تو گرفتار شدم
کی بگیری ز کرم دست گرفتار مرا؟
آه انگار دلت از دل من راضی نیست
نپسندیدهای انگار تو رفتار مرا
چه کنم ای پسر فاطمه با روسیهی
پیش زهرا اگر افشا کنی اسرار مرا؟
بعد یک عمر گدایی ز در خانه تو
چه کنم گر ندهی پاسخ اصرار مرا؟
هر چه تو ناز کنی خواهش من میارزد
تا مگر پاک کنی روح گنهکار مرا
عبد زهرا نشدم نوکر عباسم کن
تا نگاهی برسد چشم گنهکار مرا
نکند روضهی عباس هوس کرده دلت
تا خدا جمع کند دیدهی دلدار مرا
گفت تا صبح قیامت به عزایم بنشاند
آنکه شمشیر زده دست علمدار مرا
با چه رویی بروم خیمه چه گویم به رباب؟
آب کردند دل سید و سالار مرا
از روی شرم به صورت به زمین افتاده
تا که مخفی بکند روی سپهدار مرا
خواهرم گفت من و رخت اسیری ای وای
پس تو از نیزه ببینی سر بازار مرا
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات