زیارت عاشورا - 1399/10/8- فاطمیه - حاج منصور ارضی
08 دی 1399
حسبی الله مرا یار بس است
غصهی دوری دلدار بس است
نور قلب و نفس صبح کجاست
ظلمت راه شب تار بس است
بیولی ماندن و آواره شدن
این همه غربت دشوار بس است
گریه و بغضِ نفسگیر و فراق
جمعههایم شده تکرار بس است
ظرف ما کوچک و غمها دشوار
لحظهای دست نگه دار بس است
اشتباهات خودم یادم رفت
شدهام باز طلبکار بس است
بر منی که همه طردم کردند
نجف حیدر کرار بس است
شیر حق گفت به زهرای بتول
از رخت پوشیه بردار بس است
هستی من چه قدر آب شدی
گریه با این تن تبدار بس است
جان حیدر طلب مرگ نکن
جان من این همه اصرار بس است
خواست زینب که بیاید بغلت
باز شد ملحفه گلدار بس است
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات