صنف لباس فروش ها 1394/5/13- زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
از خانهی خراب بنا ساختن خوش است / دل را محیط قرب شما ساختن خوش است
یک ذرّه خاک پا بده، درهم نخواستیم / با یک گذر به کوچه، طلا ساختن خوش است
ما را دعای نافلهی تو عزیز کرد / در خلوت قنوت، گدا ساختن خوش است
وقتی بهای وصل ز دنیا بریدن است / جان را ز بند غیر رها ساختن خوش است
هر صبح عهد ما اثرش را به ما رساند / یک عمر عافیت ز دعا ساختن خوش است
درد سرت شدیم ولی رحم کن به ما / از درد لاعلاج دوا ساختن خوش است
دلتنگی تو را طرف طوس میبریم / با سوز هجر پیش رضا ساختن خوش است
حجّاج در مجاورت کعبه خوشترند / پس خانه بین کرب و بلا ساختن خوش است
آموزهی شماست که هر صبح و شام را / با روضههای خون خدا ساختن خوش است
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات
از شیر غیر از شیر بودن برنمیآید / یعنی که در پای شما جز سر نمیآید
صنف لباس فروش ها 1394/5/6- زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
مریضِ وصل شدن، اقتضای هجران است / حریف آتش مجنون تب بیابان است
همیشه روز به روزش به عشق میگذرد / کسی که شب به شب از دوریت پریشان است
ببین ز گریهی طفلانهام عذابم را / همیشه بارش باران نشان طوفان است
بیا که شهر به یُمن تو یک نفس بکشد / هوایی رخ یوسف هوای کنعان است
به استناد همه آیههای مانده غریب / به راه آمدنت چشمهای قرآن است
همیشه همّت ما صرف نفسمان شد و بس / تمام دغدغهی ما ظهور نه، نان است
به اقتدای دو چشم تو بوده هر چشمی / که صبح و عصر برای حسین گریان است
رساند خیر خودش را به سارقان حتّی / عقیق داد که این شیوهی کریمان است
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات
شبیه این زمین در آسمانها آسمانی نیست / ندارد وسعتی امّا به وُسع او جهانی نیست
مسجد ارک 1394/4/26 - ماه مبارک رمضان (شب سیام) - حاج منصور ارضی
کردند سفره را جمع پس سفرهدار من کو؟ / من دیر آمدم رفت، چشم انتظار من کو؟
گیرم مرا ببخشند شرمندگی من چی؟ / با آن همه معاصی بر شانه بار من کو؟
من قهر کردم اوّل، زود آمد آشتی کرد / آنکه مرا بغل کرد آن یار، یار من کو؟
یک عمر عاشقم بود من کور کور بودم / آنکه گره نینداخت جایی به کار من کو؟
او کرده سر به راهم او کرده سر به زیرم / کو شاخ و شانههایم؟ داد و هوار من کو؟
گفتند بسته شد در لطفا غریبه بیرون / ای آشنا بفرما پای فرار من کو؟
گر چه گناهکارم امّا گناه دارم / جز او کسی ندارم دار و ندار من کو؟
آتش گرفته جانم چون تشنهی حسینم / آنکس که سی شب افطار آمد کنار من کو؟
چشم انتظار «حیدر» در «وادی السّلامم» / من حاضرم بمیرم لحظهشمار من کو؟
دور و بر کریمان، بودن خودش بهشت است / از فاطمه بپرسید سهم انار من کو؟
ما بین کوچه پیچید چادر میان پایش / رویش نشد بپرسد پس گوشوار من کو؟
مسجد ارک 1394/4/25 - ماه مبارک رمضان (شب بیست و نهم) - حاج منصور ارضی
دو شب مجال گدایی برای ما مانده / هنوز بند گناهان به پای ما مانده
حلال کن اگر از جمع ما، بدی دیدی / خجالت از تو در این چشمهای ما مانده
هر آنچه پای تو ناله زدیم هم کم بود / صدای خوردن بغض صدای ما مانده
برای آنکه کسی را مرانی از در خود / به آستان تو دست گدای ما مانده
چگونه خانه بمانیم نیمه شبها را / که عطر مسجد تو در هوای ما مانده
برای فطرت خود فکر فطریه هستیم / در این ادای امانت بهای ما مانده
غرور کاذب و شرک خفی ما رفته / امّا شکستگی دل و ربّنای ما مانده
به نام مرغ حرم شهرهایم این شبها / میان عرش دم «یا رضا»ی ما مانده
تو را قسم به همه فرشهای این مجلس / که بر روی همهشان جای پای ما مانده
شبی میان حرم پاگشایمان بکنید / که روزی سفر کربلای ما مانده
فدای شاه غریب که پیش خواهر خود / سرش جدا روی نیزهها، تنش جدا مانده
مسجد ارک 1394/4/24 - ماه مبارک رمضان (شب بیست و هشتم) - حاج منصور ارضی
دلم شکسته مرا باز بیصدا بخرید / رسیدهام به ته خط از ابتدا بخرید
شریک نفس شدن ورشکستگی دارد / کمک کنید کمی از گناه ما بخرید
چه قدر این رمضانها بیاید و برود / نمیروم پی کارم دوباره تا بخرید
تمام شد من بیچاره ماندم و تو فقط / کسی که بیکس و تنهاست را جدا بخرید
سریع اگر نخرید آبروی من رفته / به خاطر زهرا هم که شده مرا بخرید (به خاطر خودتان هم شده مرا بخرید)
به حکم «جابر العظم الکثیر» هم که شده / ضرر کنید، اگر میشود گدا بخرید
به یاد مرگ نیفتادم و دلم مرده / به حمد و سوره برای دلم شفا بخرید
جنازهام به زمین مانده است بردارید / مرا به خاطر سلطان کربلا بخرید
دل مرا دم «باب الجواد» هم ببرید / که آبروی مرا محضر «رضا» بخرید
همان دلی که من ارزان فروختم به همه / کریم کرده ضمانت، خود شما بخرید
مسجد ارک 1394/4/23 - ماه مبارک رمضان (شب بیست و هفتم) - حاج منصور ارضی
آخرین شبهاست کم کم رفع زحمت میکنیم / جیبمان خالیست احساس خجالت میکنیم
بین مسجد بیشتر با خود تعلّق میبریم / حقّ صاحبخانه را کمتر رعایت میکنیم
هر چه روزی میدهی خرج معاصی میشود / ما فقط سوء استفاده از رفاقت میکنیم
بیشتر دارد اَجل سر به جوانان میزند / پس چرا ما اینقدر داریم غفلت میکنیم؟
چندین جوان مهدوی خوابیدهاند زیر زمین / باور نداری رو ببین، رفتند و ما هم میرویم
کار دنیا را ببین که متهم شاکی شده / جای تو، ما دائما از تو شکایت میکنیم
سهم ما از «قال صادق»ها به این و آن رسید / وقت منبرها فقط داریم صحبت میکنیم
ذرّهای در بندگی سختی نمیبینیم ما / روز و شب جای ریاضت استراحت میکنیم
نهی از منکر نکردن معنیاش این میشود / از فساد و بی حیاییها حمایت میکنیم
تو اگر ما را در این یک ماه دعوت میکنی / ما تو را ماه غم ارباب دعوت میکنیم
عمر ما موقوفهی عشق حسین و کربلاست / هر چه را داریم یکجا خرج هیئت میکنیم
خاک، خاکِ کربلا باشد غذا هم میشود / روزه را افطار با یک ذرّه تربت میکنیم
از حرم تا قتلگه زینب تماما پیر شد / گریه بر خم بودن آن قد و قامت میکنیم
مسجد ارک 1394/4/22 - ماه مبارک رمضان (شب بیست و ششم) - حاج منصور ارضی
مثل طفلی مینشینم گریه زاری میکنم / تا در آغوشم نگیری بیقراری میکنم
با تو بعضی وقتها ساز مخالف میزنم / با تو بعضی وقتها ناسازگاری میکنم
هرچه هم اصرار کردم حاجت من را نده / شاید اصلا روی شَرّی پافشاری میکنم
روزه میگیرم ولیکن چشم و گوشم روزه نیست / روزها من هم به نوعی روزهخواری میکنم
توبه با گریه ثمر دارد که من با اشکهام / بذرهای توبهام را آبیاری میکنم
جای من بین گلستان مناجات تو نیست / بین این گلها چقدر احساس خواری میکنم
بعد از این دور تو میگردم فقط، نه دیگران / دیگران را دارم از دورم فراری میکنم
چون که میبینم علی را لحظهی جان دادنم / پس برای دیدنش لحظه شماری میکنم
روز محشر لحظهای مهلت دهی لب وا کنم / یا علی میگویم و داد و هواری میکنم
در قیامت مینشینم باز در سوگ حسین / مینشینم گوشه ای و سوگواری میکنم
من که با سینه زدن دنیا قیامت کرده ام / پس تماشا کن صف محشر چه کاری میکنم