مسجد ارک - 1395/3/30 - ماه مبارک رمضان (شب سیزدهم) - حاج منصور ارضی
به درگاهت آمد گدایی گرفتار
بریده ز یار و گرفتار اغیار
زمین خورده بارش زمین خورده هر بار
تو امشب دوا کن شده سخت بیمار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
دعا کرده اما اجابت ندیده
ز این مردم اصلا رفاقت ندیده
چنان خوار گشته که عزت ندیده
شقاوت کشیده سعادت ندیده
پناهی بده آمد عبد گنهکار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
در آتش گرفتارم و پر ز دردم
برای رضای تو کاری نکردم
سرم گرم دنیا شد و با تو سردم
کمک کن به سمت گنه برنگردم
بیا از نبخشیدنم دست بردار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
گناهان گرفته دو چشم ترم را
زمین خوردم از بس، شکسته پرم را
غلامی نکردم پدر مادرم را
ولی میگذارم به تربت سرم را
گدای حسینم، گدای علمدار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
هو الهو هو الحیّ و غفّار، حیدر
منم بندهی ربّ قهّار، حیدر
خریده مرا بین بازار، حیدر
صد و ده تجلی ستّار، حیدر
به عشق علی گفته هر بار تمار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
بهارم حسین و قرارم حسین است
تمامی دار و ندارم حسین است
چه غم از قیامت کنارم حسین است
شفیعی که محشر بیارم حسین است
منم نوکر و با عطش میزنم جار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
به سبحان ربّی الاعلی زینب
به دنیای زینب به عقبای زینب
به آه و دم نیمه شبهای زینب
به آتش که افتاده بر پای زینب
به پایی که زخمی شد و پر از خار
(به بانویی که برفته به بازار)
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
غریبی به گودال هی دست و پا زد
کسی آمد و عمه را بی هوا زد
سپاهی به تکبیر بر خیمهها زد
به گودال رو کرد و گریان صدا زد
که وا شد به خیمه دگر پای اغیار
که پا شو در این جمع غدار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
زمین خوردی و یک حرم رفت غارت
حرم رفت غارت، سرم رفت غارت
خدایا کمک معجرم رفت غارت
چنان ضربه زد زیورم رفت غارت
شده چشمم از ضربهها تیره و تار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
مسجد ارک - 1395/3/29 - ماه مبارک رمضان (شب دوازدهم) - حاج منصور ارضی
سفرهی افطار ما پُر، سفرهی دیدار، نه
ما به فکر هر کسی هستیم اما یار، نه!
غصهی هجر تو را خیلی نداریم عفو کن
سرسری از وصل میخوانیم، با اصرار نه
کارگر کم داری آقا جان، سخنران بیشمار
قیل و قال از غربتت کردیم اما کار، نه
آشتی کن با گدایان گنهکار خودت
خیر میبیند گدا با دوری از دلدار؟ نه
ما دم بیدار بودن هم به خواب غفلتیم
چشمها بیدار اما باطنِ بیدار نه
نامهی اعمال ما را وا نکن تایش بزن
هر چه میخواهی گنه دارد ثواب انگار نه
با شهیدان عهد خود را بستهایم از ابتدا
مرگ در این راه آری، زندگی با عار نه
به مناجات شب ما سر بزن یابن الحسن
یک جهان ناگفته هست و محرم اسرار، نه
با خودت ما را ببر تا کربلا هر اربعین
خط نزن نام گدایان را از این طومار، نه
صبر میکردیم ما پای غم زینب ولی
صبر پای روضههایش بر سر بازار، نه
زینبی که عرشیان به دست بوسش میرسند
جای او بالاست بین دستهی اشرار نه
مسجد ارک - 1395/3/28 - ماه مبارک رمضان (شب یازدهم) - حاج منصور ارضی
یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله
پشت در این خانه کارم شده شبگردی
آمدم سر افکنده تو مرا سوا کردی
با این سر و وضعی که تحویلم نمیگیرند
بار گناه آوردم به رویم نیاوردی
یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله
بندهای ریا کارم بیحیا و محتاجم
کیسهی مرا پر کن من گدا و محتاجم
سرگشته برگشتم نکند نبخشیدی
میخری مرا یا نه پر خطا و محتاجم
یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله
شد رها ز تو دستم خوردم از همه رودست
بندهای شبیه من حرمت تو را نشکست
نالههای مهدی شد خرج اشتباهاتم
با دو چشم خونبارش پروندهی من را بست
یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله
من اگر شدم سرکش در آتش ببر، باشد
نگو که نمیارزم اصلا تو نخر، باشد
میبرد مرا پیش حسین و علمدارش
واسطهی میان ما فاطمه اگر باشد
یا حسین و یا عباس، یا حسین و یا عباس، یا حسین و یا عباس
بیقیمتم و ای کاش با علی طرف باشم
چه بهتر اگر درّ بازار نجف باشم
خاک قدم قنبر خاک در سلمانم
کلب خانهی حیدر شاه «لَو کَشَف» باشم
یا علی مدد حیدر، یا علی مدد حیدر، یا علی مدد حیدر، یا علی مدد حیدر
بگذر از گناه من بندهات پشیمان شد
تا اسم حسین آمد لطف تو فراوان شد
نوحه و دم زینب، شب جمعه یا زهرا
نوحه و دم زهرا، ذکر یا حسین جان شد
یا حسین و یا عباس، یا حسین و یا عباس، یا حسین و یا عباس
شبهای جمعه با گریه زهرا میرود از حال
پای یک تن صد چاک پای روضهی گودال
با سنت پیغمبر میکشی مرا زینب
گلویی که بوسیدی بریده شد از قفا
شاه تشنه در مقتل، ماند و از رکاب افتاد
خیمه ها گرفت آتش، در حرم عذاب افتاد
بعد غارت خلخال بعد غارت معجر
با حراج گهواره خیمهی رباب افتاد
ای حسین مظلومم، ای حسین مظلومم، ای حسین مظلومم، ای حسین مظلومم
مسجد ارک - 1395/3/27 - ماه مبارک رمضان (شب دهم) - حاج منصور ارضی
همه جا تیره و تار است شب اول قبر
شب تنگی مزار است شب اول قبر
هر که خوش بوده نزار است دم غسل و کفن
هر که مِی خورده خمار است شب اول قبر
رمقی نیست که فریاد کشم از دردم
سینهام تحت فشار است شب اول قبر
تک و تنها بگذارند مرا و بروند
کندن از ایل و تبار است شب اول قبر
چون بپرسند ز ربّ و ز نبی بر دهنم
گوییا قفل به کار است شب اول قبر
با همین حال ولی شوق به مردن دارم
شوقم از دیدن یار است شب اول قبر
حکم دوزخ چو ببُرند برایم دو ملک
حیدرم ناجی نار است شب اول قبر
آری آن کس که در این دار بلا گفت حسین
با حسینش سر و کار است شب اول قبر
مسجد ارک - 1395/3/26 - ماه مبارک رمضان (شب نهم) - حاج منصور ارضی
ای آنکه گشودی به رویم باز دری را
خرج من آلوده نمودی نظری را
شرمندهتر از نوبت قبل آمدم ای وای
دیدی ز من آیا تو گرفتارتری را
من نوسفرم راه دراز است غریبم
کو خضر رهی راه بَرد نوسفری را؟
قانع نشده دل که گنهکارترینم
غفلت زده از دست دهم هر سحری را
از خجلت جرم و گنه آتش نگرفتم
تا این که گرفتند ز من چشم تری را
ستاری تو گرچه شده شامل حالم
من ترک نکردم صفت پردهدری را
گفتند شهادت هنر مرد الهیست
باید به کجا برد غم بیهنری را؟
در راه پر از فتنهی این آخر دوران
با نام علی دفع کنم هر خطری را
ایوان نجف آرزوی هر شب شیعه است
از ما مَسِتان فیض دیدار پدری را
ما چشم به راهیم که با فاطمه آید
همراه بَرَد نو سفر محتضری را
مسجد ارک - 1395/3/25 - ماه مبارک رمضان (شب هشتم) - حاج منصور ارضی
آب از سرم گذشته از بس پی سرابم
دنبال نفس بودم، بد بود انتخابم
هر نعمتی که دادی صرف گناه کردم
هر چه تو خوش حسابی من جاش بد حسابم
در وقت حرف خوبم وقت عمل کلافه
جز ادعا ندارم مانند یک حبابم
کاری برای من کن، تزویر قاتلم شد
در ظاهرم درستم در باطنم خرابم
ای وای از آن زمان که در ازدحام محشر
پیش نگاه مردم پس میرود نقابم
طی شد جوانی و بعد، پیری ز راه آمد
کو بندگی و سجده؟ کو خیر، کو ثوابم؟
بار مرا به دوشش خیلی علی کشیده
دار و ندار خود را مدیون بوترابم
یک آرزو فقط هست در قلب من همیشه
در کربلا بمیرم با این دل کبابم
آتش حرام شد بر زوار قبر ارباب
تا محضر حسینم کِی لایق عذابم؟
این کاروان در راه یک شیرخواره دارد
دلواپس حسینم دلواپس ربابم
بر روی دست بابا طفل رباب میگفت
من تشنه بودم اما با نیزه داد آبم
مسجد ارک - 1395/3/24 - ماه مبارک رمضان (شب هفتم) - حاج منصور ارضی
به اختیار خود از اختیار افتادم
گناه کردم و از چشم یار افتادم
قساوت آمد و روزی گریهام را برد
شبیه مرده شدم یک کنار افتادم
فریب خوردهام از طول آرزوهایم
ز روی جهل در این چاه تار افتادم
گناه و معصیتم آبروی من را برد
کنار اهل دل از اعتبار افتادم
هزار شکر همیشه میان راه خطا
به دام رحمت پروردگار افتادم
خدا کند که ببندد مرا کنار خودش
اگر دوباره به فکر فرار افتادم
خدا کند که ببندد مرا کنار علی
اگر دوباره به فکر فرار افتادم
هوای بادهی انگور حیدری دارم
دلیل دارد اگر که خمار افتادم
فقیر نان حسینم خوشم که یک عمر است
به پشت خانهی این سفرهدار افتادم
دوباره روضهی زینب دوباره کرب و بلا
دوباره یاد غم آن دیار افتادم
برادرم تو نبودی و یکه و تنها
میان خندهی چندین سوار افتادم
هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من
هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم
چقدر راس تو بر نی دل مرا خون کرد
چقدر پشت سر نیزهدار افتادم