سفرهی افطار ما پُر، سفرهی دیدار، نه
ما به فکر هر کسی هستیم اما یار، نه!
غصهی هجر تو را خیلی نداریم عفو کن
سرسری از وصل میخوانیم، با اصرار نه
کارگر کم داری آقا جان، سخنران بیشمار
قیل و قال از غربتت کردیم اما کار، نه
آشتی کن با گدایان گنهکار خودت
خیر میبیند گدا با دوری از دلدار؟ نه
ما دم بیدار بودن هم به خواب غفلتیم
چشمها بیدار اما باطنِ بیدار نه
نامهی اعمال ما را وا نکن تایش بزن
هر چه میخواهی گنه دارد ثواب انگار نه
با شهیدان عهد خود را بستهایم از ابتدا
مرگ در این راه آری، زندگی با عار نه
به مناجات شب ما سر بزن یابن الحسن
یک جهان ناگفته هست و محرم اسرار، نه
با خودت ما را ببر تا کربلا هر اربعین
خط نزن نام گدایان را از این طومار، نه
صبر میکردیم ما پای غم زینب ولی
صبر پای روضههایش بر سر بازار، نه
زینبی که عرشیان به دست بوسش میرسند
جای او بالاست بین دستهی اشرار نه
[شنبه 1395-03-29] [ 07:31:00 ب.ظ ]