در راه هجرانت سرم گرم بیابان است
خاک کویر چشم من محتاج باران است

شب تا سحر جای گلایه اشک میریزم
حاجت رواتر میشود هر کس گه گریان است

مردم که عاشق بودن من را نمیفهمند
در هجر وصل استو میان وصل هجران است

منت سرم نگذاشتی، حق گردنم داری
چون در بساط تو غریبه مثل مهمان است

یک شب قدم بگذار بر چشم گنه کارم
یک شب قدم بگذاربر این دل که ویران است

امروز حرف فاطمه روی زمین مانده
هرکس نباشد روضه خوان فردا پشیمان است

من نذر کردم تا محرم سینه زن باشم
وقتی که دورم از حرم جان دادن آسان است

دروازه های کربلا را روی ما بستند
نوکر بدون کربلا در کنج زندان است

در محملش محکم گره زد معجر خود را
زینب رسیده کربلا حالش پریشان است

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: مناجات با امام زمان, ماه محرم الحرام, حسینیه صنف لباس فروش ها  لینک ثابت



[چهارشنبه 1400-05-20] [ 08:01:00 ق.ظ ]