حسینیه صنف لباس فروش ها - 1397/10/4- زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
پا به پای ناز و نعمتها ریاضت لازم است
لحظه لحظه در ریاضت شکر نعمت لازم است
از هزاران شیعهی مولا یکی قنبر شده است
در مقام خادمی هم قابلیت لازم است
حال و روزم بد شده، دستی بکش روی سرم
تن اگر بیمار شد یعنی حجامت لازم است
سنگ خوردن شرط بی چون و چرای عاشقی ست
چاره اما نیست، حتما استقامت لازم است
سر اگر خاکت نشد خاک دو عالم بر سرش
عافیت هر کس که میخواهد عبادت لازم است
زیر گوش من اگر که میزنی محکم بزن
گاه گاهی با محبت قاطعیت لازم است
تو به من گریه بده، گریه درستم میکند
خاک حاصلخیز را باران رحمت لازم است
کاش میشد بر روی ما فضه در را وا کند
مادرت در بستر افتاده عیادت لازم است
این خبر پیچید بین شهر، زهرا رفتنی ست
فاطمه که میرود یعنی که مولا رفتنی ست
حسینیه صنف لباس فروش ها - 1397/9/27- زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
عمرم سرآمد خون جگر ماندم ضرر کردم
محروم از روی قمر ماندم ضرر کردم
باد صبا از او خبر آورد اما حیف
در شام جهلم کور و کر ماندم ضرر کردم
رزق سحرگاهی به دست شخص معصوم است
هربار بی فیض سحر ماندم ضرر کردم
یکبار شد من هم دعاگویش شوم؟ نه!
مشغول حاجات دگر ماندم، ضرر کردم
دلبستگی باعث شد از کوچ شهیدانش
جا ماندم و بی بال و پر ماندم ضرر کردم
وقتی ملاک کارهایم حرف مردم شد
در چشم مردم معتبر ماندم، ضرر کردم
دنیا مقر ابتلای اهل ایمان است
گر بین دنیا بی ضرر ماندم ضرر کردم
جز آل عصمت رو به سوی هر کسی کردم
درمانده ماندم پشت در ماندم ضرر کردم
پای بساط روضههای حضرت ارباب
هر دفعه که بی چشم تر ماندم ضرر کردم
جای کفن بر بوریا چیدند جسمش را
زنده از این ماتم اگر ماندم ضرر کردم
حسینیه صنف لباس فروش ها - 1397/9/20- زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟
دوباره یار سفر کرده از سفر برسد
چقدر دغدغه داری که روسفید شوی؟
به حد وسع برای فرج مفید شوی
چقدر بهر دفاعش قلم به دست شدی؟
چه روزها که فقط منفعت پرست شدی
چقدر از غمش افتادی به کم خوابی
زمان پیریات آمد هنوز هم خوابی
به محضر او دیدهی تر آوردی؟
ادای منتظران را فقط درآوردی
بیا به کار بیائیم انحطاط بس است
عمل کنیم که بازی با لغات بس است
بیا که مونس شبهای خلوتش باشیم
به جای ننگ شدن، باز زینتش باشیم
بیا که تا نفسی هست دم ز او بزنیم
به جای مردم دنیا به یار رو بزنیم
بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم
کنار او همه راهی کربلا باشیم
خدا کند که بسوزیم و آه گریه کنیم
بخواند او همه تا قتلگاه گریه کنیم
بخواند از بدنی که به بوریا مانده
که داغ او به دل اهل روستا مانده
حسینیه صنف لباس فروش ها - 1397/9/13- زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
ای عاقبتِ کار به دست تو نگاهی
این عمر گذشت و نشدم آنکه تو خواهی
تا منتظر شدنم راه زیاد است
کو طاعت بی چون ز تو ای نور الهی
میخواستم ای آقا سپر جان تو باشم
ای وای که خود تیر جفایم به تو گاهی
هربار که تو گفتهای استغفراللّه
بخشید خدا از من بد عهد گناهی
چون روز قیام تو همین جمعه بیاید
من نیستم آماده نشانم بده راهی
پیوسته تو در حال دعا بر من محتاج
اما به دعای تو منم گاه به گاهی
اینجور که من مدعی عشق تو هستم
از تو خبری نیست به اعمال گواهی
تو منتظر لشگر مردان تنوری
من در پی حاجات کنم ناله و آهی
من یوسف خود را ته چاهی برهانم
برعکس تو دربارهی من چشم به راهی
ای یوسف زهرا به غم یوسف زینب
با روضهی گودال رسان باز پناهی
با یوسف گودال بگو پیرهنت کو؟
ای بیکفن حضرت زهرا کفنت کو؟
حسینیه صنف لباس فروش ها - 1397/9/6- زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
زشت است ولی نگاه به نیکوسرشت میارزد
آری به چشم دوست همین روی زشت میارزد
بر تو دهم سلام و ندارم توقعی اما
یک پاسخ سلام تو بر صد بهشت میارزد
بی ارزش است به جان تو اما همیشه میدانم
آنکه مرا برای تو نوکر نوشت میارزد
نامم ببر میان قنوتت کمی دعایم کن
شاید عوض شوم که خدا هر چه هشت میارزد
شاید سفیدرو شود باز هم سیه رویی
گاهی نظر به روی غلامان زشت میارزد
دنیا که جای بهره ز رخسار ماه دلبر نیست
عقباست که نظاره به محصول کشت میارزد
خود را به دست دوست سپردن مرام عشاق است
هرجا که او برد به سوی سرنوشت میارزد
یوسف میان چاه و منم سوی جمکران راهی
هر که ز درد چاهِ تو نامه نوشت میارزد
حالا که مینهم سرم را به روی خاک قبر
باری رها کنیم که سر روی خشت میارزد
ما ریزه خوار خوان حسینیم و با تو هم سفره
یک لقمه نان روضه به صدها خورشت میارزد
وقتی سر حسین شود میهمان یک راهب
این انتظار گوشه ی دیر و کنشت میارزد
حسینیه صنف لباس فروش ها - 1397/8/29- زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
ای آخرین سلالهی زهرا بیابیا
چشم انتظار روی تو مانده دو چشم ما
در روزگار تلخ و پر از حس بی کسی
بعد از خدا امید دلم هست بر شما
من با خیال آنکه تو از راه میرسی
با تو روانه میشوم آن سوی ناکجا
یک عمر انتظار تو را صبر کردهام
با سختی و خوشی تمامی لحظهها
فصل خزان و سردی غیبت کشنده است
فکری به حال این دل ما کن در این هوا
بی تو نگاه آینهی دل کدر شده
بهتر همین که خُرد شود زیر دست و پا
دور از نگاه حضرت تو میرود دلم
رو به تباهی و به خرابی و به قهقرا
دور از تمام دغدغهها دلخوشم که هست
با این همه غریبه دلم با تو آشنا
ای بانی شکسته دل روضهی حسین
ای کاش مثل تو بشوم اهل کربلا
حسینیه صنف لباس فروش ها - 1397/8/17- زیارت عاشورا -شهادت امام رضا علیه السّلام- حاج منصور ارضی
باز حرف فراق است جدایی سخت است
روز آخر شده ای کاش بیایی سخت است
بند اگر بندِ تو، گردن اگر گردنِ من
آری آری که از این بند رهایی سخت است
من دو ماه است که سینه زدم و در زدهام
وای اگر در به روی من نگشایی سخت است
پدر سینهزنان بی تو یتیمیم همه
این که باشی و ندانیم کجایی سخت است
گر ز دست تو نگیریم دوایی سخت است
سخت دلتنگ هوای حرم سلطانم
دوری نوکر از ایوان طلایی سخت است
تو بگو جان جوادش نظری اندازد
هر کجا جز در این خانه گدایی سخت است
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات