زشت است ولی نگاه به نیکوسرشت میارزد 
آری به چشم دوست همین روی زشت میارزد

بر تو دهم سلام و ندارم توقعی اما
یک پاسخ سلام تو بر صد بهشت میارزد

بی ارزش است به جان تو اما همیشه می‎دانم
آنکه مرا برای تو نوکر نوشت میارزد

نامم ببر میان قنوتت کمی دعایم کن
شاید عوض شوم که خدا هر چه هشت میارزد

شاید سفیدرو شود باز هم سیه رویی
گاهی نظر به روی غلامان زشت میارزد

دنیا که جای بهره ز رخسار ماه دلبر نیست
عقباست که نظاره به محصول کشت میارزد

خود را به دست دوست سپردن مرام عشاق است
هرجا که او برد به سوی سرنوشت میارزد

یوسف میان چاه و منم سوی جمکران راهی
هر که ز درد چاهِ تو نامه نوشت میارزد

حالا که می‎نهم سرم را به روی خاک قبر
باری رها کنیم که سر روی خشت میارزد

ما ریزه خوار خوان حسینیم و با تو هم سفره
یک لقمه نان روضه به صدها خورشت میارزد

وقتی سر حسین شود میهمان یک راهب
این انتظار گوشه ی دیر و کنشت میارزد

 

موضوعات: مناجات با امام زمان  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-09-06] [ 07:44:00 ق.ظ ]