مسجد ارک - 1400/7/۲ - زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
غمی که اشک مرا در عزای هجران ریخت
درون سینه من آه را دو چندان ریخت
شبی ز شرح فراقت به ابرها گفتم
سحر نیامده دیدم چقدر باران ریخت
عزیز کرده عالم (زهرا) هنوز در چاهی
چه اشک ها که از این داغ پیر کنعان ریخت
هنوز لیلی صحرا نشین عزادار است
چقدر چشم تو خون گریه در بیابان ریخت
بساط کاسبی روزگار جذبم کرد
؟؟؟؟؟؟
حرام باد حلالی که از تو دورم کرد
اسیر نفس شدن نقشه ای که شیطان ریخت
به پیش چشم تو صد بار دست من رو شد
تمام آبروی نوکرت به قرآن ریخت
گناه کردم اگر جان مادرت بگذر
به حق یاس کبودی که بین میدان ریخت
تمام ثروت سائل دو قطره اشکش بود
هزار شکر که پشت در کریمان ریخت
سری به روضه ی ما هم بزن تو را به حق حسن
همان کریم که در کام کلب هم نان ریخت
قسم به عبدالله او گر چه غرق غم هستم
حسن اراده کند اربعین حرم هستم
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1400/7/1 - زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
خسته ام آواره ام ماوا ندارم جز حسین
من کس و کاری در این دنیا ندارم جز حسین
دلخوشی من در این دنیا فقط این روضه هاست
دیگر از این زندگی معنا ندارم جز حسین
چشم من بر دست مردم نیست بر دستان اوست
به حق این پرچم قسم آقا ندارم جز حسین
قاب قوسین خدا در اصل زیر قبه است
بین این معراج أو أدنی ندارم جز حسین
در جهنم می آید میکشد بیرون مرا
یاوری در آتش فردا ندارم جز حسین
آنقدر سینه زدم تا عاقبت زهرا خرید
واسطه در محضر زهرا ندارم جز حسین
حرف هایم را فقط با شخص آقا میزنم
مَحرم درددلی حتی ندارم جز حسین
به حسینیه به قصد کربلایش آمدم
ماهی این حوضم و دریا ندارم جز حسین
خواهرش آمده بود و داد میزد ای سنان
محرمی دیگر در این صحرا ندارم جز حسین
مسجد ارک - 1400/7/1 - حاج منصور ارضی
همه عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند، مسیحای حسین است حسن
بی حسن رو به حسینش بکنی باخته ای
جان من صاحب امضای حسین است حسن
این حسن کیست که عالم همه دیوانه اوست
برترین اسم به لبهای حسین است حسن
هر کسی گفت حسین از برکات حسن است
تا ابد پرچم بالای حسین است حسن
بنویسید که آقای جهان است حسین
بنویسید که آقای حسین است حسن
زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن
باب حاجات گداهای حسین است حسن
همه در کرب و بلایند حسین رفته بقیع
چه عجب جنت اعلای حسین است حسن
او علی اکبر اگر داد حسن قاسم داد
در بلا هم شده پای حسین است حسن
بعد او خنده ندیدند به لبهای حسین
غم عظمای حسین است حسن
مسجد ارک - 1400/7/1 - زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
آقا سلام این گره ی کور ما وا نشد
آخر دوباره قسمت ما کربلا نشد
جامانده ام از مسیر نجف تا به کربلا
حالم بد است درد فراقم دوا نشد
گفتم به مادرم که برو حاجتم بگیر
با گریه گفت جان امام رضا نشد
هی روبروی عکس حرم زار میزنم
صحن کبوتر دلم ایوان طلا نشد
دَر هَم بخر دوباره و ما را جدا نکن
از زائران یار دل ما جدا نشد
شرمنده پای مجلس تو کم گذاشتم
شرمنده حق روضه ی زهرا ادا نشد
دارا حسین و صاحب دارالشفاء حسین
بیچاره آنکه بر غم او مبتلا نشد
ای زائر حسین، حسن سفره پهن کرد
که زائری معطل آب و غذا نشد
تقسیم برکت حسنی دست قاسم است
آنکه گره گشایش به جز مجتبی نشد
زیر کفن نوشته ی جوشن کبیر داشت
اندازه ی تنش زرهی دست و پا نشد
قدش کشیده صورت او پر هلال شد
وقتی حریف سرعت آن نعلها نشد
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1400/2/11 - شب هجدهم ماه مبارک رمضان
روزم از دوریات ای خورشید من شب میشود
کاسهی صبرم از این هجران لبالب میشود
دیر شد دیگر جوانی رفت و مویم شد سپید
دارد آقا قامتم کمکم مورب میشود
دور نندازم که دور از خانهات آوارهام
بنده دور از بیت مولایش معذب میشود
خستهای از دست این نوکر حسابی خستهای
قول داده نوکرت دیگر مؤدب میشود
بندهای که جز گناه اصلا به روی لب نداشت
ذکرِ بر روی لبش العفو یا ربّ میشود
بدترین هستم ولی ای بهترین، این بدترین
با نگاهت عاقبت روزی مقرّب میشود
هر سحر بوی نجف میآید و دق میکنم
روزیام از هجر ایوان گریه و تب میشود
حال و روز من مرتب بود با صحن حسین
از فراقش حال و روزم نامرتب میشود
منتقم برگرد و بر این داغها پایان بده
خندهی اشرار سهم اشک زینب میشود
بیکس و بییار بر روی زمین جسم حسین
بین مقتل زیر و رو با سم مرکب میشود
قاری قرآن لبش زخمی ست مرهم پس چه شد
بوسه های خیزران مرهم بر آن لب میشود
اعظم غمهای آقا از غم یک دلبر است
داغ فرزند جوانش لُبّ مطلب میشود
آنقدر با تیغ و نیزه بر جوانش میزدند
بر شهید إرباً إربا او ملقب میشود
مسجد ارک - 1400/2/10 - شب هفدهم ماه مبارک رمضان
همان خالق که بر سر سایهی رحمت نگه دارد
مرا از منجلاب سخت معصیت نگه دارد
زمانی با عطای خود زمانی با عقاب خود
کنار خود گدایش را به هر صورت نگه دارد
به عزت میرسد هر کس در این ماه با تقوا
به دور از معصیت باشد کمی حرمت نگه دارد
به ذکر حق زبانش میشود گویا زمان مرگ
اگر بنده زبان از تهمت و غیبت نگه دارد
اگر چه عبد نافرمان فقط سربار ارباب است
امیرالمؤمنین ما را چه بیمنّت نگه دارد
دعای فاطمه تا هست دیگر غصهی نان چیست
خودش در سفرهی سینهزنان برکت نگه دارد
زمانه دوره سختیست اما از مصیبتها
مرا این روضه رفتنها در امنیت نگه دارد
کسی که کربلا را دیده و دلتنگ ارباب است
چگونه دست از دلتنگی و حسرت نگه دارد
همیشه یاد دوری از حسین و کربلا، نوکر
برای سجده در سجادهاش تربت نگه دارد
عزا و داغ سنگین رقیه تا دم مرگم
میان سینهام رنگ غم و غربت نگه دارد
به سختی رو گرفته با حجابِ آستینهایش
نمیشد چادرش را لحظهی غارت نگه دارد
مسجد ارک - 1400/2/9 - شب شانزدهم ماه مبارک رمضان
اگر بیقراری بگو یا حسن
که آرام گردد دلت با حسن
شب قدر نزدیک و ما سائلان
پناهی نداریم الّا حسن
اگر قطره ای جود خواهی از او
به تو میدهد چند دریا حسن
تمام بیابان گلستان شود
اگر پا گذاری به صحرا حسن
کرامات او از کی آغاز شد
از آن شب که آمد به دنیا حسن
به کوری بدخواه پست و ذلیل
عزیز است در خاطر ما حسن
نیازی ندارد به صحن و حرم
کشیده مرامش به زهرا حسن
الا زائر کربلا غم مخور
به پا میکند اربعین را حسن
الهی به راهش فدایی شوم
به دست حسن کربلایی شوم