تا خدا در ظرف خلقت میوهی نوبر گذاشت
آسمان خم شد قمر را در دامن مادر گذاشت
کیستی تو از همان روزی که دنیا آمدی
قبضهی شمشیر بالای سرت حیدر گذاشت
حضرت ام البنین حلقه به گوشت کرد و بعد
در مسیر عاشقی نام تو را نوکر گذاشت
در طفولیت ابالفضلی و بعد چند سال
قد کشیدی و خدا نام تو را محشر گذاشت
واجب التعظیمی و از بس حیدر هیبتی
بایدت افتاد بر خاک و به خاکت سر گذاشت
تو مطیع محض معصومی تمام زندگیت
باید از تو هرجا، هر کسی منبر گذاشت
در مقام عشقبازی و ادب بیشک خدا
یک سر و گردن تو را از خلق بالاتر گذاشت
روی چشمش مینهد صاحب زمان هر جا خدا
مهر تائید تو را در پای هر دفتر گذاشت
بهر اسباب شفاعت ذات حق دست تو را
روی دست بیبی صدیقهی اطهر گذاشت
موقع صفین آمد شانهات را مشک داد
ساقی کوثر چه زیبا در کَفَت ساغر گذاشت
افضل الاعمال تو حفظ حریم زینب است
بعد از آن باید کنارت لفظ آبآور گذاشت
بر زمین افتاد تا گلدستههای مسجدش
جای دست تو خدا یک جفت بال و پر گذاشت
تا تو افتادی زمین، افتاد بیچاره رباب
علقمه داغ تو را بر حنجر اصغر گذاشت
بعد تو باب جسارت باز شد، دست عدو
روی برگ یاسها یک باغ نیلوفر گذاشت
بعد تو خلخالها تبدیل سوغاتی شده
شاعر اینجا چند نقطه تا الی آخر گذاشت
غم مخور از غارت چادر، خدا بهر حجاب
آستینها را … نور را معجر گذاشت
[شنبه 1399-06-08] [ 01:06:00 ب.ظ ]