از چشم، گریه ماند و از گریه عزتش
از جام، باده ماند از باده لذتش
فرمود امام صادق ما روضه جنّت است
دنیا جهنم است برو سمت جنّتش
ما را حسین بهر خودش انتخاب کرد
اینجا کسی نیامده الّا به دعوتش
عرفان ناب چیست همان گریه بر حسین
صد سال فیض ریخته در نیم ساعتش
تا زندهای به هر نفسی یا حسین بگو
فردا میان قبر تو هستی و حسرتش
یک روز هم شبیه به «حُر» میخری مرا
بخشیده میشویم همه در نهایتش
آن کس که کار کرد برای عزای او
حتی عبادت است دم استراحتش
صد بار قهر کردم و دنبالم آمدی
ماندم دگر چه کار کنم از خجالتش
خون حسین قاطی کرب و بلا شده
صد مرده زنده میشود از بوی تربتش
جان داشت به خیمهی او حملهور شدند
«فَابْكِ عَلَى الْحُسَيْنِ» شکستند حرمتش
[شنبه 1399-06-08] [ 11:41:00 ب.ظ ]