سوز عاشق اگر چه بیشتر است
علتش گریه زاری سحر است
گریه کن دست بر سرت بکشد
یار ما دوستدار چشم تر است
هرچه کردی بگو و عذر بخواه
اعتراف تو منشأ اثر است
همت ترک معصیت نکنی
توبه هایت تمام بی اثر است
ای خدا تا نیامده رمضان
عفو کن آبروم در خطر است
من افتاده را بلندم کن
جای افتاده گوشهی گذر است
بیشتر از همه گنهکارم
بیشتر از هر آنکه دور و بر است
این دلم سنگ شد قبول ولی
دل من خوش به چهارده نفر است
جور من را کشیده است حسین
کار کودک به گردن پدر است
ادامه مطلب :
به همان لحظهی غم انگیزی
که پدر پیش پیکر پسر است
به تنی که هزار پاره شده
به تنی که بدون بال و پر است
به اذان گوی بی گلوی حرم
به رسولی که سخت محتضر است
یا اله الکریم ادرکنی انت رب العظیم ادرکنی
[جمعه 1396-03-05] [ 05:50:00 ب.ظ ]