از گرد ره رسیدهام و آخر شب است
این تازهکار ببخش نوکر زهرا و زینب است
من دست خالی آمدهام دست پر تویی
فرق خدا و بنده همین اصل مطلب است
جا ماندهام ز ماه نبی ایّها الکریم
رحمی به عبد خسته که در تاب و در تب است
آنقدر تا به حال که بخشیدهای ببخش
زیرا شبیه بخشش یک ماه امشب است
کار تو بخشش است و قبولی توبهها
اما همیشه کار من العفو یا ربّ است
دارد دوباره دست گنه بسته میشود
تغییر منزلت به تو احیای هر شب است
ذکر علی علی است صفای زبان من
ذکر حسین حسین مرا زینت لب است
هی میزنم به سینه به مشت گره شده
یاد شکسته سینه که در زیر مرکب است
ادامه مطلب :
میگفت خواهری به دل خون به سرزنان
ای وای قتلگاه ز نیزه لبالب است
ای کشتهی فتاده به هامون برادرم
جسمت چقدر زیر سنان نامرتب است
تیر سه شعبهای که فرو رفته بر تنت
بر قلب تو نخورده که بر قلب زینب است
[شنبه 1396-03-06] [ 06:11:00 ب.ظ ]