کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را
کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را
ندارد چارهای جز این که بشناسد در این دنیا
صراط مستقیمش را حرامش را حلالش را
خیال معصیت، معصیت است و منتظر باید
نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را
تعجب میکنم از عاشقی که بهر یک لذت
به آتش میکشد سرمایهی هفتاد سالش را
چگونه ادعای بنده بودن میکند آنکه
نمیپردازد از مازاد مالش، خمس مالش را
چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد
روان میسازد این اعمال ما اشک زلالش را
محب آل حیدر لحظههایش مملو از ذکر است
همیشه مغتنم میداند از دنیا مجالش را
شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن
از این ترک تعلق یافته راه کمالش را
بسوز ای دل برای غصههای عمه سادات
که روی نیزهای کامل شده بیند هلالش را
امان از چوبهی محمل بگو یک زن در این محفل
ببندد بر سر خونین زینب تکه شالش را
[سه شنبه 1396-05-31] [ 08:01:00 ق.ظ ]