آبرویم را سر این نفس آسان می‎برم
مرگ را از خاطرم هنگام عصیان می‎برم

تشنه‎ی معرفتم این سو و آن سو می‎روم
بهره‎ای اصلا از این دریای قرآن می‎برم؟

بنده‎ای حیرانم و جای کلام صاحبم
از کلام دیگران بی‎فکر فرمان می‎برم

لوح دل بی‎آب دیده از گنه عاری نشد
اشک را با غفلتم از کوی مژگان می‎برم

بعد از این حالا که یوسف هم خریدارم نشد
چون زلیخا خون‎جگر سر در گریبان می‎برم

من نمی‎بینم، نمی‎دانم، نمی‎فهمم، ولی
بهره‎ها از او در این دوران هجران می‎برم

گرچه در هفته فقط یک جمعه یادش می‎کنم
از دعایش روز و شب سود فراوان می‎برم

بی‎پناهم هر کجا رفتم جوابم کرده‎اند
پس پناهم را به دربار خراسان می‎برم

جام جانان را همیشه با وضو سر می‎کشم
یا نام سلطان را فقط با چشم گریان می‎برم

کربلا می‎خواهم و با صد امید و آرزو
حاجتم را محضر آقا رضا جان می‎برم

با توسل بر غم زهرا به محشر می روم
با توسل راه در دربار سلطان می‎برم

ننگ بر اهل مدینه که علی فرموده است
همسرم را با قد خم بیت الاحزان می‎برم

موضوعات: مناجات با امام زمان  لینک ثابت



[سه شنبه 1396-05-10] [ 07:46:00 ق.ظ ]