یک روز پی کسبی و در فکر معاشی
یک روز شدی غرق تماشای حواشی
ای طالب طوف نوه زادهی کعبه
وقتش نشده تا که سرت را بتراشی؟
این رسم، کجا رسم تمنای نگار است؟
بیزحمت و بیخدمت و بیسعی و تلاشی
گمراه بمان لیک بدان منتظرت هست
تو منتظر یار چه باشی چه نباشی
جانم به فدای شهدایی که پی یار
گشتند سر کوی عقیله متلاشی
پروانه به پروانه همه شعله خریدند
تا اینکه نیافتد به رخ شمع خراشی
ای دیده بیا همدم داغ جگرش باش
تا بر جگر شعلهورش اشک بپاشی
دیر آمدهای زود برو از روی جسمش
ای که ته گودال به دنبال «عبا»شی
[سه شنبه 1396-05-03] [ 07:43:00 ق.ظ ]