شرمندهام، شرمنده از شبهای هجرانی
حق میدهم من را دگر از خود نمیدانی
فکر تو کم بودم، تو خیلی فکر من بودی
خیرت رسیده به گدا پیدا و پنهانی
موی سپید نوکرانت هم نمایان شد
پس کی به پایان میرسد این راه طولانی
شهری که جای تو نباشد جای باران نیست
تو نیستی در شهر ما و نیست بارانی
امروز و فردا کردنم برد آبرویم را
دیگر نمانده وقت توبه، وقت جبرانی
هرقدر میخواهی بزن حرفی ندارم من
اما فقط قولی بده، رو برنگردانی
در را به روی میهمان بستیم و خندیدیم
آه ای مسلمانان چه شد رسم مسلمانی
ای کربلایی زیر قبّه یاد کن ما را
محتاج محتاجیم، مائیم و پریشانی
شیخ الائمه کوچه به کوچه بر زمین افتاد
یاد زمین افتادنش امروز گریانیم
[پنجشنبه 1396-04-29] [ 07:58:00 ق.ظ ]