مسجد ارک - 1396/3/18 - ماه مبارک رمضان (شب سیزدهم) - حاج منصور ارضی
آمده مهمان تو، دست به دامان تو
عبد پشیمان تو، خسته دل و سر به زیر
سیدنا یا مجیر، الهنا یا مجیر
من به زبان بندهام، پیش تو شرمندهام
دل ز همه کَندهام، خدای توبهپذیر
سیدنا یا مجیر، الهنا یا مجیر
سائل پشت دَرم، رهم بده در حرم
إعطنی یا ذالکرم، منم گدایی فقیر
سیدنا یا مجیر، الهنا یا مجیر
رمز شفاعت علیست، نور قیامت علیست
راه سعادت علیست، به حق شاه غدیر
سیدنا یا مجیر، الهنا یا مجیر
ریزهخور حیدرم، فاطمه شد مادرم
سوی نجف میپرم، علی ندارد نظیر
سیدنا یا مجیر، الهنا یا مجیر
آبروی عالمین، کیست به غیر از حسین
مرا ببر زیر دِین، دست مرا هم بگیر
سیدنا یا مجیر، الهنا یا مجیر
خاک من از کربلاست، صاحب من باوفاست
نوکر او در نواست، حسین نعم الامیر
سیدنا یا مجیر، الهنا یا مجیر
یوسف بیپیرهن، شهید و عریان بدن
تشنه لب بیکفن، کفن شده با حصیر
غریب مادر حسین
مسجد ارک - 1396/3/17 - ماه مبارک رمضان (شب دوازدهم) - حاج منصور ارضی
شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی
تشنه آن بود که میگفت به لشگر، جگرم
پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند
پیش دشمن مپسند این همه من گریه کنم
____________________________________
توبه کردم از خطا توهین به استغفار شد
بارها گفتم غلط کردم ولی تکرار شد
بار اول میزدی شاید به خود میآمدم
چشمپوشی کردی و وضعم خجالتبار شد
هر بلایی میکشم از دست نفسم میکشم
این ذلیل نفس بودن باعث آزار شد
فکر دنیا بودم و از فکر تو غافل شدم
هر چه بی تو ساختم روی سرم آوار شد
بارها گفتم که آدم میشوم اما نشد
بارها گفتم نشد شاید که در این بار شد
من که روی آمدن اینجا ندارم هیچ وقت
واسطه بین من و تو نور هشت و چار شد
یا حسینی گفتم و زهرا شنید و گفت جان
خوش به حال هر که از این فیض برخوردار شد
در شفاعت هم به من پیوسته رحمت می کند
کار ما با مادر و فرزندها هموار شد
فاطمه بخشید از یک سو، لیلا از یک طرف
با حسین و با علی اکبر قسم پربار شد
مسجد ارک - 1396/3/14 - ماه مبارک رمضان (شب نهم) - حاج منصور ارضی
گر چه بین ما حجاب معصیت حائل شده
لطف عامت باز هم حال مرا شامل شده
لابه لای بندگان خوبت ای ربّ کریم
بندهای درمانده در مهمانیات داخل شده
من همان عبد پشیمانم که عمری میشود
در میان خواب جهل از محضرت غافل شده
شر من از این طرف هر چه به سویت شد بلند
خیر تو از آن طرف سویم فقط نازل شده
تو خودت من را به عفوت پر توقع کردهای
آنچنان که کار من در معصیت مشکل شده
گریهام، خون دل هجرانم از ذکر شماست
این دو قطره آبرو با خون دل حاصل شده
قطرهای ناچیزم و دریا حسابم میکنی
بازهم آقاییات خرج من سائل شده
عمر من در دوری از صاحب زمان طی گشت و رفت
سالها داغ فراقش عقدهای بر دل شده
آبروی روزه و حج و نماز من علیست
با ولای مرتضی هر طاعتم کامل شده
بر من هجرانزده ای مهربان خرده مگیر
قبلهام سوی نجف امشب اگر مایل شده
مطمئنم فاطمه آن را خریده از ازل
روضهای که نذر چشمان ابوفاضل شده
حرف از سقای عطشانیست که در علقمه
خاکها با قطره قطره شرم مَشکش گِل شده
وای از آن پیکر که قبل تیر با ضرب عمود
از فرس بیدست بر روی زمین نازل شده
صنف لباس فروش ها -1394/8/26- زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
بیکار برای تو دعا سود ندارد
عاشق شدن ناقص ما سود ندارد
ثروت که مهم نیست غرض قرب به مولاست
اینجا سخن از فقر و غنا سود ندارد
خاصیت ما در گرو سوختن ماست
عمری که نشد وقف شما سود ندارد
هر چیز که سود است برای همه مردم
گر دور کند از تو مرا سود ندارد
وقتی که خدا سود کلان داده به این در
رفتن ز درِ تو، به خدا سود ندارد
تو برکتی و واسطهی برکتی آقا
بیفیض شما هیچ کجا سود ندارد
لنگ سفر کرب و بلاییم کمک کن
نوکر نرود کرب و بلا سود ندارد
یک جور شکسته است سر عمهی سادات
رویش بگذارند دوا سود ندارد
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات
جهت شادی ارواح پاک شهدای حج و پیدا شدن سایر مفقودین فاجعه منا پنج صلوات
جهت شادی ارواح شهدای مدافع حرم و پیروزی رزمندگان جبههی حق صلوات
در شام اشکش بحری از دُر نجف شد / وقتی جواب نالههایش سوت و کف شد
صنف لباس فروش ها -1394/8/19- زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
نیاز ما به سرای کریمها خوب است
فقط برای ظهور شما دعا خوب است
خدا نکرده نرانی که بیتو میمیرم
خودت بگو که به جز خانهات کجا خوب است؟
همین که بین قنوتت دعایمان کردی
همین که مد نظر میشویم ما، خوب است
اگر چه سر به هواییم در هوای توایم
چهقدر دور و بر خیمهات هوا خوب است
سحر کلید رسیدن به معنویتهاست
و در زمان سحر گفتن از شما خوب است
دوای نزد طبیبان به درد ما که نخورد
ز دستهای شما نسخه و دوا خوب است
اگر چه مرد نباید زیاد گریه کند
زیاد گریه به غمهای کربلا خوب است
غروب روز دهم دزدها به هم گفتند
زمان حمله به خیمه فقط غارت طلا خوب است
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات
جهت شادی ارواح پاک شهدای حج و پیدا شدن سایر مفقودین فاجعه منا پنج صلوات
باید که از زندان غمها پر بگیرم
یکبار دیگر روضه را از سر بگیرم
از علی اصغر خجالت می کشم - مصطفی رحماندوست
آب هستم آب هستم آب پاک جاری ام از آسمان تا قلب خاک
گاه ابر و گاه باران میشوم گاه از یک چشمه جوشان می شوم
گاه از یک کوه می آیم فرود آبشار پر غرورم گاه رود
گاه قطره گاه دریا می شوم گاه در یک کاسه پیدا می شوم
روز و شب هر گوشه کاری می کنم باغ ها را آبیاری می کنم
نیست چیزی برتر از من در جهان زندگی از آب می گیرد نشان
گر چه آبم، روزی اما سوختم قطره تا دریا سراپا سوختم
تشنه ای آمد که سیرابش کنم مشک خالی داد تا آبش کنم
تشنه ی آن روز من عباس بود پاسدار خیمه های یاس بود
خون عباس علمدار شهید قطره قطره در درون من چکید
داغی آن خون دلم را سوخته آتشی در جان من افروخته
چشمه هایم خواب،موجم خفته باد آبی آرامشم آشفته باد
آب هستم؟ وای من، مرداب به زندگی بخشم؟ نه، مرگ و خواب به
وای بر من، وای بر من،وای دل مانده در مرداب حسرت پای دل
پیچ و تاب رودم از درد دل است برکه از اندوه من پا در گل است
گریه ی من شرشر باران شده غصه ام در گریه ها پنهان شده
دود داغم ابرها را تیره کرد آسمان ها را سراپا تیره کرد
آب اگر شد اشک چشم، از شرم شد از خجالت شور و تلخ و گرم شد
گر چه آبم، آبرویم رفته است شادی از رگ های جویم رفته است
آب بودم کربلا پشتم شکست قایق امید من بر گل نشست
حال از اکبر خجالت می کشم از علی اصغر خجالت می کشم (سلامتی شاعر شعر صلوات)