صنف لباس فروش ها - 1396/11/6- زیارت عاشورا - فاطمیه اول (روز سوم) - حاج منصور ارضی
گذشت عمری و لیلای ما نیامد باز
ز سمت کعبهی جانها صدا نیامد باز
به دردهای خودم مژدهی دوا دادم
ولی چه سود به دردم دوا نیامد باز
میان مردم این شهر بی کس و کارم
غریب ماندهام و آشنا نیامد باز
دلش نسوخت برای من زمین خورده
به خاطر این دین بینوا نیامد باز
دلم گرفته از این جمعههای بی معنی
رسید جمعه و آقای ما نیامد باز
برای مادر مظلومهاش عزادارم
عزا به پا شد و صاحب عزا نیامد باز
نشد که پشت سرش راهی حرم باشیم
بزرگ قافلهی کربلا نیامد باز
چگونه روضه بخوانیم کار ما سخت است
که روضهخوان شه سر جدا نیامد باز
جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
صنف لباس فروش ها - 1396/11/5- زیارت عاشورا - فاطمیه اول (روز دوم) - حاج منصور ارضی
از نحسی گناه، بهایم عوض شده
حال دعا و سوز و نوایم عوض شده
خیلی دعا برای ظهورت نکردهام
یادت نبودهام که دعایم عوض شده
یک روز غرق شهوت و یک روز مست جاه
معلوم میشود که خدایم عوض شده
چشمی که خشک شد به امامش نمیرسد
حالات چشم عقده گشایم عوض شده
دیشب دعام کردی و بی خود نبود که
از صبح زود حال و هوایم عوض شده
تو رحمتی و با نظرت سوی نامهام
با فعل خیر، جرم و خطایم عوض شده
آلودهام قبول، ولی بی پناه، نه
اصلا مگر امام رضایم عوض شده؟
خیبرشکن مقابل زهرا نشست و گفت
در بستری، حال سرایم عوض شده
زهرا تمام قوت جان منی بخند
با گریهات زمانه برایم عوض شده
دیشب عبا م را رویت انداختم ولی
دیدم سحر که رنگ عبایم عوض شده
جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
صنف لباس فروش ها - 1396/11/4- زیارت عاشورا - فاطمیه اول (روز اول) - حاج منصور ارضی
در اصل هجران، تشنگی و وصل، باران است
حسی که من دارم همان حس بیابان است
نزدیک و دوری ملاک وصل و هجران نیست
راضیست او، وصل است ناراضیست، هجران است
بازار ما گرم است از سنگ سر کوچه
دیوانه محتاج اذیتهای طفلان است
پروانه گرچه سوخته اما پشیمان نیست
روزی پشیمان میشود هر که پشیمان است
گاهی به جای حرف باید گریه را آورد
بهتر به حاجت میرسد طفلی که گریان است
فردا گریبان گناهش را نمیگیرند
هرکس سر هجران تو پاره گریبان است
با قصد قربت آمدیم و قربمان دادی
مهمان تو انگار نه انگار مهمان است
قصر است زندانی که یوسف را بغل کرده
قصری که یوسف را به زندان برده، زندان است
باید برای تو که منت بر سرم داری
این آبرو را داد، جان دادن که آسان است
مردم که میخندند ما یک گوشه میگرییم
آدم که عاشق میشود حالش پریشان است
تکلیف این دل را که آوراه است روشن کن
دل که بلاتکلیف شد آنقدر حیران است
سینه زنان، مویه کنان، دامن کشان آمد
زینب گلش را دید اما دید عریان است
بر روی کشته لااقل چیزی میاندازند
گیرم که این افتاده اصلا نامسلمان است
جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
صنف لباس فروش ها - 1395/12/12- زیارت عاشورا - فاطمیه دوم (روز پنجم) - حاج منصور ارضی
بیا که گنبد خضراست دیده بر راهت
بیا که حیدر تنهاست دیده بر راهت
چقدر منتظران تو بی صدا رفتند
نگاه مضطرب ماست دیده بر راهت
به هر دیار عزادار مادرند همه
بیا که عترت طاهاست دیده بر راهت
قسم به خاک نشسته به چادر مادر
سکوت غربت دنیاست دیده بر راهت
هنوز نالهی مادر به گوش میآید
ببین که حضرت زهراست دیده بر راهت
میان کوچه به دنبال گوشواره حسن
شهید سیلی اعداست دیده بر راهت
کنار بستر غرق به خون مادرتان
هنوز زینب کبراست دیده بر راهت
میان گودی مقتل حسین افتاده
هنوز زیر لگدهاست دیده بر راهت
به نالههای «بُنَیَّ» کنار آن گودال
زنی که غرق تماشاست دیده بر راهت
نشسته بیادبی دیده روی سینهی پسرش
ببین که مادرت آنجاست دیده بر راهت
زمان کشتن لب تشنه آب میخوردند
لباسهای تنش را یکی یکی بردند
صنف لباس فروش ها - 1395/12/11- زیارت عاشورا - فاطمیه دوم (روز چهارم) - حاج منصور ارضی
سلام صاحب الزمان سلام بر حریمتان
به صد امید هر سحر سلام میدهیمتان
بهار میشود دل خزان برگریزمان
صبا اگر بیاورد به شهرمان شمیمتان
خودت به فکر ما همیشه از قدیم بودهای
دلم خوش است بر همین کرامت قدیمتان
مرا که بین ظلمت زمانه غرق گشتهام
به جبر هم شده ببر به راه مستقیمتان
همیشه همنشین این دل شکستهام شدی
اگر چه کوچکم برای منصب ندیمتان
اگر تو را قسم دهم مرا قبول میکنی؟
به اضطراب زینب و به مادر کریمتان
به جای روضه یک سوال میکنم فقط همین
سوال میکنم از آن مصیبت عظیمتان
میان این همه صحابهی نبی چرا کسی
جلو نیامد و نشد مدافع حریمتان
صنف لباس فروش ها - 1395/12/10- زیارت عاشورا - فاطمیه دوم (روز سوم) - حاج منصور ارضی
این روزها نگاه تو از خون دل تر است
گویا دلت حسینیهی اشک مادر است
شال عزا دوباره بنشسته به دوش تو
شالت اگر که سوخته از آتش در است
گلبرگهای گونهی شبنم گرفتهات
زخمی، شکسته، نیلی چو یاس پرپر است
ای وارث تمامی غمهای اهل بیت
این روزها غریبی تو مثل حیدر است
هم دیدهام تو را و سلامت ندادهام
هم تو سلام کردهای و گوش من کر است
مردن میان روضه اگرچه سعادت است
در روضههای فاطمیه باز بهتر است
زیرا که اشک یک شب این فاطمیهها
با گریهی تمام محرم برابر است
حالا بیا و روضه بخوان، آتشم بزن
چشمم به نالهی تو و یک وای مادر است
یا رب کجا رواست زنی را کتک زنند؟
وقتی که زن مقابل چشمان شوهر است
صنف لباس فروش ها - 1395/12/9- زیارت عاشورا - فاطمیه دوم (روز دوم) - حاج منصور ارضی
دردی که گلستان مرا ریخته بر هم
آسایش دوران مرا ریخته بر هم
هجران رخ یوسف زهراست که اینطور
آبادی کنعان مرا ریخته بر هم
بیچارگی و درد فراقی که چشیدم
یک عمر گریبان مرا ریخته بر هم
دلگرمی من چشم تَرَم بود، گناهم
دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم
خسته شده ام از این همه تاریکی نفسم
آنقدر که بنیان مرا ریخته بر هم
دَرهم شده نان همه با هم چقدر حیف
این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم
مدیون گل فاطمه هستم که دعایش
پرونده ی عصیان مرا ریخته بر هم
داغ غم جانسوز علی و غم زهرا
آرامش مژگان مرا ریخته بر هم
فرمود علی، فاطمه جان، حوریه ی من
اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم