در اصل هجران، تشنگی و وصل، باران است
حسی که من دارم همان حس بیابان است
نزدیک و دوری ملاک وصل و هجران نیست
راضیست او، وصل است ناراضیست، هجران است
بازار ما گرم است از سنگ سر کوچه
دیوانه محتاج اذیتهای طفلان است
پروانه گرچه سوخته اما پشیمان نیست
روزی پشیمان میشود هر که پشیمان است
گاهی به جای حرف باید گریه را آورد
بهتر به حاجت میرسد طفلی که گریان است
فردا گریبان گناهش را نمیگیرند
هرکس سر هجران تو پاره گریبان است
با قصد قربت آمدیم و قربمان دادی
مهمان تو انگار نه انگار مهمان است
قصر است زندانی که یوسف را بغل کرده
قصری که یوسف را به زندان برده، زندان است
باید برای تو که منت بر سرم داری
این آبرو را داد، جان دادن که آسان است
مردم که میخندند ما یک گوشه میگرییم
آدم که عاشق میشود حالش پریشان است
تکلیف این دل را که آوراه است روشن کن
دل که بلاتکلیف شد آنقدر حیران است
سینه زنان، مویه کنان، دامن کشان آمد
زینب گلش را دید اما دید عریان است
بر روی کشته لااقل چیزی میاندازند
گیرم که این افتاده اصلا نامسلمان است
جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
[چهارشنبه 1396-11-04] [ 08:01:00 ق.ظ ]