زیارت عاشورا - 1398/3/28- حاج منصور ارضی
چشم من خشک است و چشم یار، گریان مانده است
ما پشیمان نیستیم و او پریشان مانده است
آنقدر از دست مردم غصّه خورد و غصّه خورد
رفته است از شهرها و در بیابان مانده است
جور ما را سالهای سال دارد میکشد
این پدر عمریست پشت ما یتیمان مانده است
زود بین خیمهاش جایی برای خود بگیر
نوح را دریاب تا کشتی به طوفان مانده است
وقت دلتنگی به سمت خیمهاش پرواز کن
بویی از پیراهن یوسف به کنعان مانده است
ای که دستت میرسد کاری بکن بهر فرج
عمر دارد میرود، کم وقت جبران مانده است
کاش ما را با خودش میبرد تا صحن حسین
در دل ما حسرت یک دیدار جانان مانده است
تا تنور خانهای هم مادرش را میکشد
ماه زیر خاک و خاکستر که پنهان مانده است
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/3/14 - شب بیست و نهم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
یا ربّ یا الهی یا ربّ یا الهی
من بندهی تو هستم عهد تو را شکستم
پروندهی سیاهم مانده به روی دستم
عبد فراریات را دلخون نمیکنی تو
از خانهات گدا را بیرون نمیکنی تو
یا ربّ یا الهی یا ربّ یا الهی
دل با صفا نکردم از تو حیا نکردم
بر توبهنامهی خود اصلا وفا نکردم
شرمندهام نبردی هرگز تو آبرویم
تازه اجازه دادی با تو سخن بگویم
یا ربّ یا الهی یا ربّ یا الهی
آنان که در بهشتند خاک مرا سرشتند
بر صورتم از اول نام علی نوشتند
من مست گریه هستم اشکم شده شرابم
زهرا گرفته دستم عبد ابوترابم
یا ربّ یا الهی یا ربّ یا الهی
دل شد حریم جانان هر دم شدم پریشان
عقده ز دل گشودم، ناله زدم حسین جان
کلب حریم عشقم شیدای عالمینم
عالم همه بداند دیوانهی حسینم
آب روان بنوشم گویم به آه سوزان
دوست دارم حسین جان، دوست دارم حسین جان
آهستهتر برادر شانه زنم به مویت
این لحظههای آخر بوسه زنم گلویت
من پای گیسوانت گیسو سپید کردم
اذنم دهی به میدان دور سرت بگردم
گویم به چشم خونبار دیدی شدم گرفتار
حسین خدانگهدار …
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/3/13 - شب بیست و هشتم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
دو سه شب مانده فقط فرصتمان محدود است
رحم کن گرچه گدای تو گنهآلود است
وای بر من اگر امشب نخری بارم را
آه پس من چه کنم نفس خطا کارم را
هیچکس مثل منِ خسته پریشان نشده
روزههایم سپر آتش سوزان نشده
دانه دانه گنه من شده صدها خروار
ماندم از فیض نمازی که قضا شد هر بار
در سرم جز هوس و خواهش نفسانی نیست
خبری دیگر از آن سجدهی طولانی نیست
جای مظلوم، ستم پیشه هم آغوشم شد
از علی گفتم و ایتام فراموشم شد
معصیت کمکم از این خانه مرا دورم کرد
خوی دنیاطلبی بود که مغلوبم کرد
سیدی صید شدم در شهواتم الغوث
سخت دلواپس میزان و صراطم الغوث
بینوایم، به گدا نان و نوایی برسان
درد دارم چه کنم زود دوایی برسان
نسخهای نیست به جز گریهی بر ثارالله
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
سر مولا به روی نیزه اعدا میرفت
نالهی خواهر او بود که بالا میرفت
به لب تشنهی ارباب الهی العفو
به همان گریهی بیتاب الهی العفو
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/3/12 - شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
ماندم میان خوف و رجا دست من بگیر
وقتم کم است، آه خدا دست من بگیر
چیزی نمانده جمع شود خوان رحمتت
حالا که هست سفره به پا دست من بگیر
در هم بخر سوا بکنی گریه میکنم
امشب کنار این رفقا دست من بگیر
من صاحب مصائب سنگین و بی حدم
با این همه گناه و خطا دست من بگیر
ای دستگیر باخبری من چه کردهام (کردهاند خلق)
دست مرا دوباره رها دست من بگیر
باد صبا هوای نجف را میآورد
مستم به بوی باد صبا دست من بگیر
باشد دخیل پنجره فولاد میشوم
در روضهی امام رضا دست من بگیر
بر رشتهی محبت او چنگ میزنم
چنگی که «لا انفصام لها» دست من بگیر
بر خاک کوچه رو به اباصلت ناله زد
در زیر پام مانده عبا دست من بگیر
پنجاه بار بین گذر خوردهام زمین
یاد غریب کرب و بلا دست من بگیر
عباس نیست زینب و یک محمل بلند
گوید سکینه عمه بیا دست من بگیر
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/3/11 - شب بیست و ششم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
اشک عشاق تو از دیده روان است بیا
آخرین جمعهی ماه رمضان است بیا
العجل تا که برای تو به دردی بخوریم
نوکر تو تا که جوان است بیا
صاحب العصری و هر عصر نبودم یادت
سر ما گرم به بازی زمان است بیا
ثمن عمر منِ زار، ضرر بود و ضرر
عمر این شاخه دگر رو به خزان است بیا
کوهی از معصیت است اینکه روی شانهام است
قامتم زیر گنه مثل کمان است بیا
گرد و خاکی که گرفته دل ما را بتکان
نظر لطف شما خانه تکان است بیا
کو عبایت که بیایی به سر ما بکشانی
شیعه عمریست به دنبال امان است بیا
من دعا بهر فرج میکنم و میدانم
که یقینا فرج شیعه در آن است بیا
انتقام در و دیوار به دستان شماست
مادرت فاطمه قلبش نگران است بیا
کربلا با تو چه کیفی چه صفایی دارد
پشت تو قافلهی سینهزنان است بیا
از تن جدّ شما پیرهنش را بردند
سینه زن هم ز غمش جامهدران است بیا
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/3/10 - شب بیست و پنجم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
خسته و سرگشته، ای غفّار من برگشتهام
سر به زیر و بیکس و بییار من برگشتهام
دل به هر کس غیر تو دادم غرورم را شکست
زخمی از بی مهری و آزار من برگشتهام
ای رفیق روزهای سخت، دستم را بگیر
کن نظر خورده گره در کار من برگشتهام
پیش این و آن بیا و دست من را رو مکن
آبرو داری کن ای ستّار من برگشتهام
یا درستم کن همین امشب یا مرگم رسان
خستهام از این همه تکرار من برگشتهام
بارها و بارها شرمندهی آقا شدم
باز هم با لطف او من اینبار من برگشتهام
تا زمین خوردم بلندم کرد آقای نجف
در پناه حیدر کرار من برگشته ام
مادر آئینهها قلب مرا تطهیر کرد
با دعای مادری غمخوار من برگشتهام
با لبان تشنه هر لحظه برم کرب و بلا
با سلامی لحظهی افطار برگشتهام
بارها زینب صدا زد کو علمدار حرم
از میان کوچه و بازار من برگشتهام
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1397/3/9 - شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
وقت توبیخ نبین زشتی اعمالم را
وقت بخشش بنگر کثرت آمالم را
با تعمد دم در ماندم و داخل نشدم
تا که جویا بشوی لحظهای احوالم را
با نظر سوی گناهان خودم داد زدم
عفو کن این همه گستاخی و جنجالم را
کرمت زود رسید و به طمع افتادم
چشمپوشی بنما دوزخ افعالم را
زیر و رو کن دل من را خبری در پیش است
خواندهام قبل نبا سورهی زلزالم را
من زمینگیر گناهم نجفم را بده زود
تا بمالم به حرم گوشهای از بالم را
پیشکش کردم از روز ازل بهر حسین
پدر و مادر و جان و تن و اموالم را
باز هم لطف کریمانهی موسی الکاظم
میدهد روزی پر برکت یکسالم را
جان فدایش که غریبانه میان زنجیر
گفت باید چه کنم درد سیه چالم را؟
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات