چشم من خشک است و چشم یار، گریان مانده است
ما پشیمان نیستیم و او پریشان مانده است

آنقدر از دست مردم غصّه خورد و غصّه خورد
رفته است از شهرها و در بیابان مانده است

جور ما را سال‎های سال دارد می‎کشد
این پدر عمری‎ست پشت ما یتیمان مانده است

زود بین خیمه‎اش جایی برای خود بگیر
نوح را دریاب تا کشتی به طوفان مانده است

وقت دلتنگی به سمت خیمه‎اش پرواز کن
بویی از پیراهن یوسف به کنعان مانده است

ای که دستت می‎رسد کاری بکن بهر فرج
عمر دارد می‎رود، کم وقت جبران مانده است

کاش ما را با خودش می‎برد تا صحن حسین
در دل ما حسرت یک دیدار جانان مانده است

تا تنور خانه‎ای هم مادرش را می‎کشد
ماه زیر خاک و خاکستر که پنهان مانده است

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

ادامه مطلب :

 

باگنبدت قشنگ شده آسمان ما
کهف حصین توست همیشه امان ما

مهمان شهر ما شدی و میزبان ما
یا سید الکریم فدای تو، جان ما

؟؟؟؟
اصلا همین که هموطن ما شدی بس است

صحنت بهشت ما شد و جنت نشین شدیم
ما سنگ‎های خاره کنارت نگین شدیم

هفته به هفته راهی این سرزمین شدیم
از لطف آنچنانی تو، اینچنین شدیم

که سائل و غلام حسینیم تا ابد
بی‎تاب صبح و شام حسینیم تا ابد

اوقات شرعی تو ز اوقات کربلاست
ساعات تو تداعی ساعات کربلاست

خیری که داده‎ای تو زخیرات کربلاست
یعنی مقام تو ز مقامات کربلاست

سرمست از این شراب پیاپی شدیم ما 
چون کربلایی سفر ری شدیم ما

اینجا کسی برای سرت خنجری نبرد
عمامه و عبای تو را لشکری نبرد

نامردی از سر حرمت معجری نبرد
از دست و پای دختر تو زیوری نبرد

از خیمه تو آتش و دودی هوا نرفت
یک سمّ اسب هم روی جسم شما نرفت

شیعه باید نیمه‎ی شوال را از بر کند
عبرت جنگ احد را ذره‎ای باور کند

با مروری جدّی از تاریخ دوران خویش را
در کنار مصطفی روحی فداه یاور کند

از غنایم لحظه‎ی بحبوحه باید دست شست
ورنه کی دفع خطر از جان پیغمبر کند

الگوی رزمنده‎ی اسلام اخلاص علی‎ست
حمزه در جنگ اقتدا بر شیوه‎ی حیدر کند

لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار
برترین مدحی‎ست کز مولای ما، داور کند

شد علی شیرخدا و حمزه شد شیر رسول
تا تهاجم بر سپاه مشرک و کافر کند

شیعه باید از جناب حمزه گیرد درس‎ها
سینه‎ی خود را سپر در یاری رهبر کند

بولهب را نشانَد جای خود در هر زمان
غیرت دینی خود را فاش در منظر کند

دخت نامشروع بوسفیان جگرخوار از چه شد
زانکه لشکر را تهی از حیدر دیگر کند

حکم پیغمبر زمین ماند و غنیمت اصل شد
خصم باید هم که دست خویش را برتر کند

وای بر قومی که از تکلیف خود غافل شود
در همین هنگامه دشمن بر دلش خنجر کند

هیچکس باور نمی‏‎کرد از سوی یک آکله
خنجری وحشی تواند حمزه را پرپر کند

حمزه چون از پا درآمد مصطفی از پا نشست
کاش فکری از برای حالت خواهر کند

جسم سالار سپه را ساخت پنهان در عبا
کاش فکری هم برای زینب مضطر کند

گرگان شامیان بدریدند یوسفم
یک پیرهن نشانه برم نزد مادرم

موضوعات: روضه, مناجات با امام زمان, حسینیه صنف لباس فروش ها  لینک ثابت



[سه شنبه 1398-03-28] [ 07:47:00 ق.ظ ]