شور و شیرین جوانی پای ماتم خرج شد
بهترین ساعات عمر من در این غم خرج شد
هیچ کالایی گرانتر از بکاء روضه نیست
پای هر یک قطره خون شاه عالم خرج شد
انبیا را دستگیری کرده گریه بر حسین
عفو حق بارید وقتی اشک آدم خرج شد
کعبه از گریهکنان اسبق شش گوشه است
در غم مشک فراتت اشک زمزم خرج شد
از نخ چادر نماز وصلهدار فاطمه است
هر نخی که در سیاهیهای پرچم خرج شد
دستبند مادر و انگشتری خواهرم
بهر نذری دادن در روضه با هم خرج شد
قلک چشم ترم را تا شکستم گریه ریخت
در عزایت کل داراییام خرج شد
آبروی رفتهی ما را تو برگرداندهای
با دو قطره آبرویی که محرم خرج شد
روستا یک کهنه بوریا برایش مانده بود
که همان هم در ازای جسم درهم خرج شد
ساربان بی مروت را خدا لعنت کند
کل انگشتان دستت پای خاتم خرج شد
[پنجشنبه 1399-06-20] [ 10:55:00 ب.ظ ]