صنف لباس فروش ها -1394/12/1- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
حرف کافی نیست مرد کار بودن واجب است
روز و شب دلواپس دلدار بودن واجب است
خواب غفلت برده را سهمیهای از قرب نیست
تا تقرّب هرسحر بیدار بودن واجب است
دیدن آقا به آسانی نمیآید به دست
تا وصالش تشنهی دیدار بودن واجب است
با تکبر گر بیایی دستبوسی، باختی
در حریم قدس حضرت خوار بودن لازم است
بیبصیرت نوکری کردن ندارد فایده
پای فرمان ولی، عمّار بودن واجب است
منتظر گوشش بدهکار کسی جز یار نیست
بیخیال طعنه اغیار بودن واجب است
روضه زهراست مَحرمها به هیئت آمدند
فاطمیه محرم اسرار بودن واجب است
علت خلقت میان شعلهها افتاده است
کشته از داغ در و دیوار بودن واجب است
صنف لباس فروش ها -1394/11/30- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
غم فراق تو اصلاً برام كم نگذاشت
لبم كه خواست شكايت كند دلم نگذاشت
هميشه درد دلم با تو نيمهكاره گذشت
لبم كه باز شد هر دفعه گريهام نگذاشت
زمانه باعث هجران نشد، خودم شدهام
گناه كارىِ هر روزهى خودم نگذاشت
مرا ببخش كه از دورىات نمىميرم
سرم دويد به سويت ولى پرم نگذاشت
اگر كه دير رسيدم پرم وَبالم شد
كمىِ فرصت و دورى راهم نگذاشت
به هركسى كه به فكرم رسيد رو زدهام
ولى براى واسطهات كسى قدم نگذاشت
به من نخواسته دادى، نگفته بخشيدى
بزرگوارى تو فرصت قسم نگذاشت
هميشه زودتر از در زدن درى وا شد
مرا نگاه كريمت معطّلم نگذاشت
قرار بود كه قهرت مرا بسوزاند
دوباره سايهى گلدستهى حرم نگذاشت
صنف لباس فروش ها -1394/11/29- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
تا در مسیرِ توست، عیان و نهان ما
باشد به لطفِ تو همه جا جمکران ما
یادش کنی، هر آنکه کند یاد حضرتت
بهتر که هست، نام تو وِرد زبان ما
یک اِلتفات از تو برای همه بس است
یک گوشه چشمِ توست، اِماما، اَمان ما
اطراف ما پُر است از این ذرّه پَروری
چشم بصیرت است و هزاران نشان ما
کِی از دعای خویش، فراموشِمان کنی
ای دادرسترین، به دلِ پُر فغان ما
در وادیِ محبت تو عبدِ دَرگَهایم
ای سایهی ولای تو اَمن و امان ما
از هر طرف، اگر چه گرفتار فتنهایم
بابِ نجاتِ ما تویی ای مُستعان ما
با دستهای مادرِ خود دستِ ما بگیر
ما را رها مکن، وسط دشمنان ما
از ما مگیر هیئتِ زهرا و روضهاش
بیفاطمیه روح ندارد جهان ما
تا تحت ظِلِّ پرچم زهرای اَطهریم
هر جا رَویم میشود آنجا جنان ما
با جان، مدافعِ حرمِ زینبیهایم
ای نذرِ عمه جانِ تو پیر و جوان ما
جانا بدونِ لشگرِ خود کربلا مرو
ناقابل است در ره جدِّ تو جان ما
روزی که با ندای «لثارات» میرسی
هر هیئت است، لشگرِ صاحب زمان ما
صنف لباس فروش ها -1394/11/28- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
خدا كند که عاشق تو گردم، خدا كند دورت بگردم
اباصالح يا اباصالح، اباصالح يا اباصالح
عمرم شد بىتو جان كندن، در تمنّايت دل پريشانم
دور از تو ديده تر كردم، من ضرر كردم ماهِ كنعانم
به هجر تو مبتلا هستم، تو شاهى و من گدا هستم
اباصالح يا اباصالح، اباصالح يا اباصالح
مىكشد انتظار تو، بىقرارِ تو هر دل شيدا
بازآى و روبهراهم كن، تو فراهم كن كربلاى ما
حرم زيباست يااباصالح، بنفسي أنت يااباصالح
اباصالح يا اباصالح، اباصالح يا اباصالح
جمعهها ابرِ دلتنگى، سايه افكنده بىتماشايت
آخرين نالهى زهرا، پشت در بوده نام زيبايت
شكستهپهلو تو را خواند، پريشان گيسو تو را خواند
اباصالح يا اباصالح، اباصالح يا اباصالح
يا زهرا جانپناهِ من، تكيهگاه من، سورهی كوثر
يا زهرا، ليلهى قدرم، كم شده صبرم بعدِ پيغمبر
سلامم شد بىجواب اينجا، چه شد پس اجر ذوي القربى
أنا المظلوم يا أنا المظلوم، أنا المظلوم يا أنا المظلوم
صنف لباس فروش ها -1394/11/27- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا؟
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفتهام این جمعه میآیی آقا
وقت و بیوقت هوای همه کردم جز تو
کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا
بیشتر از همه دنبال من و کار منی
من کیام؟ دربهدر بیسر و پایی آقا
به خدا معترفم نوکر بد یعنی من
آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا
تو فقط ناز بکش، اخم کنی میمیرم
یار و غمخوار من زار شمایی آقا
امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین
من ندارم به خدا خرده حیایی آقا
مادرت واسطه باشد همه را میبخشند
قبل آنکه ببری کربوبلایی آقا
کاش میشد که در این شعر زبان میشد لال
فاطمه باز دلش ریخت اذان گفت بلال
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات
صنف لباس فروش ها -1394/11/25- زیارت عاشورا - میلاد حضرت زینب سلام الله علیها - حاج منصور ارضی
اطاعت از تو نکردیم و روسیاه شدیم
نیامدیم به راهت که زا به راه شدیم
به زیر سایهی اَمنت نمیرویم آقا
سراغ غیر تو رفتیم و بیپناه شدیم
بدون لطف تو محکوم بر فنا هستیم
تو التفات نکردی به ما تباه شدیم
خراب شد همهی کارهای ما رحمی
جدا شدیم ز کویت پر اشتباه شدیم
چگونه یار ببیند؟ دو چشم آلوده
ببین چگونه گرفتار یک نگاه شدیم
همین که سر به هواییم آخر عشق است
به یاد صورتِ تو، محو ماه شدیم
هر آنچه هست بگیر و برات را برسان
که ما دوباره هوایی بارگاه شدیم
به یاد سمکوبِ شاهِ روز دهم
تمام عمر پریشان قتلگاه شدیم
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات
صنف لباس فروش ها -1394/11/20- زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
هرچه بد تا میکنم با من مدارا میکنی
از سر لطف و کرم با بیحیا تا میکنی
حاجتم را میدهی تا من تقاضا میکنم
دردهایم را خودت فوراً مداوا میکنی
پیش چشمان همه داری بزرگم میکنی
آبرویت را دوباره خرجِ رسوا میکنی
پردهپوشی میکنی و باز عصیان میکنم
هر که بویی میبرد فوراً تو حاشا میکنی
صبح تا شب این همه بد میکنم اما شما
کار خوبم را فقط در بوق و کرنا میکنی!
سعی کردم تا گناهم را نبیند عابری
غافل از اینکه مرا داری تماشا میکنی
از “جمودُ العینِ” خود تا که شکایت میکنم
خشکیِ این چشمه را هربار دریا میکنی
یاد کن آلوده را «یابن الحسن» از بابِ لطف
در قنوت نیمه شب با رب که نجوا میکنی
یا زمانی که میان روضههای مادرت
گریه بر درد و مصیبتهای زهرا میکنی
دوستانِ من همه کرب و بلا را دیدهاند
نوبت من که شده، امروز و فردا میکنی
کربلا میخواهم آقا التماست میکنم
گریه دارم میکنم، داری تماشا میکنی؟!
آخرش هم ضامنم سلطان مشهد میشود
بعد از آن برگِ براتم را تو امضا میکنی
با تشکر از سایت دوستداران حاج منصور ارضی http://bit.ly/1Vd6LcG