هرچه بد تا می‎کنم با من مدارا می‎کنی
از سر لطف و کرم با بی‎حیا تا می‎کنی

حاجتم را می‎دهی تا من تقاضا می‎کنم
دردهایم را خودت فوراً مداوا می‌کنی

پیش چشمان همه داری بزرگم می‎کنی
آبرویت را دوباره خرجِ رسوا می‎کنی

پرده‎پوشی می‎کنی و باز عصیان می‎کنم
هر که بویی می‎برد فوراً تو حاشا می‎کنی

صبح تا شب این همه بد می‎کنم اما شما
کار خوبم را فقط در بوق و کرنا می‎کنی!

سعی کردم تا گناهم را نبیند عابری
غافل از اینکه مرا داری تماشا می‎کنی

از “جمودُ العینِ” خود تا که شکایت می‎کنم
خشکیِ این چشمه را هربار دریا می‎کنی

یاد کن آلوده را «یابن الحسن» از بابِ لطف
در قنوت نیمه شب با رب که نجوا می‎کنی

یا زمانی که میان روضه‎های مادرت
گریه بر درد و مصیبت‎های زهرا می‎کنی

دوستانِ من همه کرب و بلا را دیده‎اند
نوبت من که شده، امروز و فردا می‎کنی

کربلا می‎خواهم آقا التماست می‎کنم
گریه دارم می‎کنم، داری تماشا می‎کنی؟!

آخرش هم ضامنم سلطان مشهد می‎شود
بعد از آن برگِ براتم را تو امضا می‎کنی

با تشکر از سایت دوستداران حاج منصور ارضی  http://bit.ly/1Vd6LcG

موضوعات: مناجات با امام زمان  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-11-20] [ 07:49:00 ق.ظ ]