زیارت عاشورا - 1400/3/16- شهادت امام جعفر صادق علیه السّلام - حاج منصور ارضی
همه عمر در تباهی، همه عمر غرق غفلت
به دلم هزار غصه، به دلم هزار حسرت
پی کار خویش بودم، پی کار من دویدی
ز بزرگی تو شاها چه کنم من از خجالت؟
چه زیان تو را که یکدم بغلت کنم عزیزم
نظری که شام هجران برسد به شام وصلت
دل من گرفته آقا تو بیا برس به دادم
سحری تو یاد من کن که خوشم به این حمایت
به هوای گریههایم تو فقط بمان برایم
تو بسی برای نوکر به غریبهها چه حاجت
نفسی که بی تو باشد برود که برنگردد
به تو بسته است جانم، ز نخست تا قیامت
منِ کربلا نرفته به خودت امیدوارم
سفرم به گردن توست، تو نما قبول زحمت
همه روضهها اگر چه زده آتشی به جانت
به غرور تو شرر زد غم روضهی اسارت
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1400/2/11 - شب هجدهم ماه مبارک رمضان
روزم از دوریات ای خورشید من شب میشود
کاسهی صبرم از این هجران لبالب میشود
دیر شد دیگر جوانی رفت و مویم شد سپید
دارد آقا قامتم کمکم مورب میشود
دور نندازم که دور از خانهات آوارهام
بنده دور از بیت مولایش معذب میشود
خستهای از دست این نوکر حسابی خستهای
قول داده نوکرت دیگر مؤدب میشود
بندهای که جز گناه اصلا به روی لب نداشت
ذکرِ بر روی لبش العفو یا ربّ میشود
بدترین هستم ولی ای بهترین، این بدترین
با نگاهت عاقبت روزی مقرّب میشود
هر سحر بوی نجف میآید و دق میکنم
روزیام از هجر ایوان گریه و تب میشود
حال و روز من مرتب بود با صحن حسین
از فراقش حال و روزم نامرتب میشود
منتقم برگرد و بر این داغها پایان بده
خندهی اشرار سهم اشک زینب میشود
بیکس و بییار بر روی زمین جسم حسین
بین مقتل زیر و رو با سم مرکب میشود
قاری قرآن لبش زخمی ست مرهم پس چه شد
بوسه های خیزران مرهم بر آن لب میشود
اعظم غمهای آقا از غم یک دلبر است
داغ فرزند جوانش لُبّ مطلب میشود
آنقدر با تیغ و نیزه بر جوانش میزدند
بر شهید إرباً إربا او ملقب میشود
مسجد ارک - 1400/1/28 - شب چهارم ماه مبارک رمضان
از ما گذشت عمر و شب ما سحر نشد
نفرین به آن دمی که کنار تو سر نشد
خیلی دلم گرفته دوباره نیامدی
امروز هم به کام من در به در نشد
هر کس به من رسید سراغ تو را گرفت
اما دلم ز خیمهی تو باخبر نشد
این کوچه را برای تو جارو زدم، اما
آخر چه شد که روزی ما یک گذر نشد
آن قدر خوب آمد و آن قدر خوب رفت
اما چه سود سیصد و اندی نفر نشد
بابای من خجالتتان دادهام ببخش
میخواستی درست شود این پسر نشد
گفتم به گریههام کمی اعتنا کنی
کوزه شکسته شد خبر از کوزهگر نشد
افطاریات کجاست مزاحم شویم ما
این روزهها بدون تو روزه دگر نشد
این راه را به حق اباالفضل باز کن
بیکربلا که عمر کسی باثمر نشد
آقای من آتش زیاد دیدهای اما قبول کن
جایی شبیه بیت علی شعلهور نشد
زیارت عاشورا - 1399/12/26- حاج منصور ارضی
به چشم روشنی چشم تار منتظرم
به صبح آن قسم آشکار منتظرم
بیا که عید بیاید به خانه ی دل ما
حضور سبز تو را ای بهار منتظرم
اگر چه دیر شده با گذشت این همه سال
به حکم مطلق پروردگار منتظرم
تو را نخواستم آنگونهای که باید خواست
شبیه مردم اهل شعار منتظرم
هنوز آمدنت آرزوی عقربههاست
به دیرپایی این انتظار، منتظرم
تو را ندارم و از هر کسی ندارترم
کجاست آن کرم بیشمار منتظرم
میان روضه هوای بقیع پیچیده
به خاک چادر آن بیمزار منتظرم
چقدر حال و هوای حرم به دل دارم
گذشت سال من اما به فکر دیدارم
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1399/12/12- حاج منصور ارضی
روزها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
چارهای کن گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو
سالها میشود از خویش سوالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو؟
با حساب دل خود هر چه نوشتم دیدم
من از این زندگیام سود نبردم بی تو
گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1399/12/5- ولادت امام محمّد تقی علیه السّلام - حاج منصور ارضی
در دلم با تو اتصالی نیست
آرزو با تب وصالی نیست
چه قدر با دروغ میگویم
جز غم دوریات ملالی نیست
به کسی برنمیخورد رفتی
پیش ما نیستی، سوالی نیست
چشمهایم گرسنهی اشک است
سر سفره دگر حلالی نیست
روزیات خرج عیش و نوشم شد
خِیر من قدر یک ریالی نیست
جملهام عامیانه و ساده است
نوکرت بد شده، مالی نیست
یا أبانا میان خانهی ما
جای تو سالهاست خالی نیست
گر چه مست گناه و عصیانم
نوکرت پست و لاابالی نیست
آنکه پوشانده عیبهایم را
مادرت فاطمهست عالی نیست
همه گفتند آی بیچاره
دلبر تو هزار سالی نیست
من درمانده باز دلتنگم
باشد آقا نیا، خیالی نیست
کربلای مرا مهیا کن
شوق پرواز هست و بالی نیست
کاظمین و نجف سلام از دور
بی زیارت که شور و حالی نیست
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1399/11/28- حاج منصور ارضی
دوریم از رخ ماه أَیْنَ بَقِیَّةُ الله
ماندیم در دل چاه أَیْنَ بَقِیَّةُ الله
دلتنگ یار بودیم، هر روز وقت و بیوقت
گفتیم گاه و بیگاه أَیْنَ بَقِیَّةُ الله
یا ربّ تفضلی کن، خسته شدیم از این غم
با ما بیا کمی راه أَیْنَ بَقِیَّةُ الله
ماه علیست این ماه، از برکتش به مهدی
ما را رسان در این ماه أَیْنَ بَقِیَّةُ الله
یک شب نجف عطا کن تا در حریم حیدر
گوییم تا سحرگاه أَیْنَ بَقِیَّةُ الله
مانند طفل لجباز دم میزنم مکرر
أَیْنَ بَقِیَّةُ الله، أَیْنَ بَقِیَّةُ الله
آب از سرم گذشته عمرم به سر رسیده
از سینه میکشم آه أَیْنَ بَقِیَّةُ الله
هر بار روضه رفتیم هر بار گریه کردیم
گفتیم ناخودآگاه أَیْنَ بَقِیَّةُ الله
یک عمر این مصیبت سوزانده قلب ما را
مانده است تشنهلب شاه أَیْنَ بَقِیَّةُ الله
افتاده گیسوی یار، آن رشتهی هدایت
در دست شمر گمراه أَیْنَ بَقِیَّةُ الله
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات