سه شنبه ها
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   



اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


  مسجد ارک - 1399/7/14 - مراسم اربعین - حاج منصور ارضی   ...

با یا حسین بندگی آغاز میشود
با یا حسین در دلم اعجاز میشود

روزی که بر دهان همه مهر میزنند
هر کس حسین گفت سرافراز میشود

دستی که طعم سینه زدن را چشیده است
بر دوش صاحبش پر پرواز میشود

هر دم که بی پناه و بدون امان شوم
کهف الحسین در دلم ابراز میشود

صدها گره که کور شد و راه حل نداشت
در روضه های خانگی اش باز میشود

فرموده اند رتبه ی ایمان شیعیان
با گریه بر مصائبش احراز میشود

قطره به قطره گریه ی ما َدر غم حسین
در دست اهل بیت پس انداز میشود

هر کس که رفت یک قدمی سوی کربلا
با گوشه ی چشم فاطمه ممتاز میشود

وای از دل سکینه و زینب، سر حسین
َوقتی نصیب خولی لجباز میشود

موضوعات: مسجد ارک  لینک ثابت



[دوشنبه 1399-07-14] [ 10:18:00 ب.ظ ]





  مسجد ارک - 1399/7/14 - مراسم اربعین - حاج منصور ارضی   ...

آدم از اول به نامت بوده راغب یا حسین
روضه ات دارد میان عرش طالب یا حسین

میبرد معراج ما را قاب قوسین ضریح
می شود پائین پایت سجده واجب یا حسین

عشق تو شغل شریف انبیای عالم است
در سرایت نوکری دارد مراتب یا حسین

خمس اسم پنج تن خونین دلی که خورده اند
توشه بر میدارم از این قوت غالب یا حسین

هم تو از من برده ای دل که فقط دور توام
هم من از تو برده ام جیره مواجب یا حسین

بوده زینب هر دو تامان را دعاگو در نماز
بوده زهرا هر دوتامان را مراقب یا حسین

سنگ خوردم از همه اما نرفتم از حرم چون که
دارد این سگ آلوده صاحب یا حسین

اشک روضه زیر تابوت دو چشمم را گرفت
وقت تلقینم شود ذکر مناصب یا حسین

اربعین جامانده ام هم از نجف هم کربلا
زائرت را یاد کن بین مواکب یا حسین

پرچم «إِنَّا فَتَحْنَا» را زدی بر آسمان
گر چه رفتی در تنور و دیر راهب یا حسین

گفت زینب من کجا و کوچه و بازار شام؟
قد کمان شد بعد تو امّ المصائب یا حسین

سنگ خوردی روی نیزه خون به پیشانی نشست
روبروی قبله چرخیدی نماز من شکست

موضوعات: مسجد ارک  لینک ثابت



 [ 03:37:00 ب.ظ ]





  مسجد ارک - 1399/7/14 - زیارت عاشورا - مراسم اربعین - حاج منصور ارضی   ...

نگو که خیر نداری برای ما آقا
عزیز من کرمت رفته پس کجا آقا؟

چه اشتباه بزرگی ز نوکرت سر زد
که آمده به سرش این همه بلا آقا

کسی که آبرویش میرود خودت هستی
اگر محل نگذاری به این گدا آقا

به حرمت نمک و نان سفره ات نَزَدم
به روضه های حسین تو پشت پا آقا

منی که شب، نجف و صبح، سامرا بودم
تقاص پس بدهم این همه چرا آقا؟

شکایت دل خود را به فاطمه گفتم
که بسته ای به رویم مشهد الرضا آقا

اگرچه غرق گناهم ز تو طلبکارم
زدی به چوب جدایی کربلا آقا

قسم به آن بدنی که جدا جدا شده بود
مرا ز گریه و هیأت مکن جدا آقا

نگاه کن یک علی شد هزار تا اکبر
نگاه کن به علی زیر نیزه ها آقا

توان نداشت بچیند میان لشکر شام
علی اکبر خود را روی عبا آقا

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: مناجات با امام زمان, مسجد ارک  لینک ثابت



 [ 08:33:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1399/7/13 - مراسم اربعین - حاج منصور ارضی   ...

فرش سیاه جاده نقش رد پا داشت
آیینه ی روحی ترک خورده جلا داشت

این خاک، خاکِ پاک عطری آشنا داشت
انگار بوی تربت مهر مرا داشت

راه نجف تا کربلا آغاز میشد
بال کبوترها یکایک باز میشد

چشمان دنیا محو این پرواز میشد
این کوچ یک مقصد به نام کربلا داشت

حس خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سرباز سپاه شاه رفتن

شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن
شب جاده خیلی عابر سر به هوا داشت

این عشق مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره مینشاند

آهن دلی را تا حریمش می کشاند
انگار که شش گوشه اش آهن ربا داشت

موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زن هایش شوی همراه خوب است

آنقدر طعم روضه بین راه خوب است
زائر همیشه قدر آهی اشتها داشت

ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیر المومنینیم

ما سینه زنهای یل ام البنینیم
آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت

بی دغدغه بی دردسر ساده همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه

زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه
مادر هوای کودکش را هر کجا داشت

موکب به موکب با برادرهای دینی
با همسفرهای شریف اربعینی

تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی
الحق و الانصاف هر لحظه صفا داشت

اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارآیی ندارد

در عشقبازی مدّعی جایی ندارد
در راه میماند کسی که ادعا داشت

شب، گریه های بغض گلو را حفظ میکرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد

این آبله ها آبرو را حفظ می کرد
هر سربلندی در کف پا زخمها داشت

یاد رقیه راه ناهموار رفتم
در نیمه شب با زخم پا دشوار رفتم

با رخت پاره در دل انظار رفتم
اما مگر این راه چشمی بی حیا داشت؟

این روزها از درد میبارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره

قصد گریز روضه را دارم دوباره
میگویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت

با قامتی خم خانمی از حال میرفت
تا سمت جسمی درهم و پامال میرفت

آن روضه خوانی که ته گودال میرفت
روی سر خود چادر خیرالنساء داشت

اهل قراء بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقت پیکرش را جمع کردند

انگشت بی انگشترش را جمع کردند
شکر خدا که روستاشان بوریا داشت

موضوعات: مسجد ارک  لینک ثابت



[یکشنبه 1399-07-13] [ 04:21:00 ب.ظ ]





  مسجد ارک - 1399/7/13 - زیارت عاشورا - مراسم اربعین - حاج منصور ارضی   ...

مجنون مآب پای تو لیلا نشسته ام
در انتظار روی تو آقا نشسته ام

این ادّعا کجا و من از تو بی خبر؟
تو هر کجا و من همه یک جا نشسته ام

منشور عاشقی مگر از پا نشستن است؟
معشوق را فقط به تماشا نشسته ام

با شور عشق می شود آیا ز پا نشست؟
آیا قبول هست که در جا نشسته ام؟

تو هر دم از میان جماعت گذر کنی
ای شمعِ جمع، من ز چه تنها نشسته ام

عشاق سر به کوه و بیابان گذاشتند
من دیدم و شنیدم و اینجا نشسته ام

تنها نشستن سر راه که کار نیست
تا کی فقط شبیه گداها نشسته ام

تا کی به جای بودن پای رکاب تو
گویم ترحمی که من از پا نشسته ام

می شد هماره یاد تو باشم، ولی نشد
در انتظار کرب و بلا نشسته ام

کرب و بلا فقط به مسیر نجف که نیست
جای جهاد، هجر حرم را نشسته ام

گمنام ها برای تو اقدامها کنند
من با تمام شهرتم اما نشسته ام

پایان اربعین به شهادت رسیدن است
همچون رباب در غم مولا نشسته ام

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: مناجات با امام زمان, مسجد ارک  لینک ثابت



 [ 08:38:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1399/7/3 - شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام - حاج منصور ارضی   ...

______ در گیر و دار دلم
چنان موم در اختیار دلم

دلی که غم خویشتن را نداشت
هوای کسی جز حسن را نداشت

حسن عشق ما نه که عشق خداست
کسی که بفهمد حسن را کجاست؟

حسن صبر در صورت آدم است
حسن حیدر و فاطمه با هم است

حسن موقع جنگ کرار بود
حسن بهر مولا علمدار بود

جمل سر به سر را به آتش کشید
زن فتنه گر را به آتش کشید

برای همه خیرها داشت او
هوای سگ کوچه را داشت او

حسینی بمان و حسینی بمیر
ولی از حسن روزی ات را بگیر

چه ها دید تا اهل ایمان شدیم
حسن سوخت تا ما مسلمان شدیم

چو رفتیم در وادی مجتبی
دل ما شد آبادی مجتبی

نگو که بقیعش چه خلوت شده
ببین روضه هایش قیامت شده

تو ای زائر اربعین کربلا
تشکر کن از حضرت مجتبی

روی بامِ هستی عَلَم ساخته
برای همه او حرم ساخته

ولی حیف با غصه درگیر شد
حسن از همان کودکی پیر شد

هنوز دل نگرانم از آن دوشنبه به بعد
هنوز راز نهانم از آن دوشنبه بعد

کسی نبود که حرف دلم به او بزنم
غریب شهر مدینه غریب خانه منم

مدینه سبّ علی میکند مقابل من
رفیق نان و نمک فحش میدهد به حسن 

به آن دلی که شکسته است دست رد زده اند
چهل نفر به غرور حسن لگد زده اند

به سینه ی سبک من نشسته سنگینی
زده است مادر من را چه دست سنگینی

میان کوچه زمین خورد گل ز ریشه شکست
همین که ضربه ی بد خورد بار شیشه شکست

به روی چهره چروکی پر از ورم افتاد
دری که سوخت فقط روی مادرم افتاد

دعای مادر خود را شنیده ام ای مردم
قنوت دست ورم کرده دیده ام ای مردم

به خانه حوریه را دست بر کمر دیدم
لباس پاره ی او را به میخ در دیدم

شکست آیه ی «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ» را
ولی نشد بتکانم خاک چادر را

حسین و زینب و عباس را خبر بکنید
نظر به تشت و به این پاره ی جگر بکنید

اگر چه خونِ دلِ تازه روی این لب هست
هزار شکر که عباس پیش زینب هست

اگر چه تنم را به چوب می دوزند
چه خوب معجر زینب دگر نمی سوزد

به دستهای پر از بوسه ام طنابی نیست
ببین حوالی تشت حسن شرابی نیست

تمام درد حسن درد کربلاست حسین
سرت مقابل زینب به نیزه هاست حسین

موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السّلام, مسجد ارک  لینک ثابت



[پنجشنبه 1399-07-03] [ 11:03:00 ب.ظ ]





  مسجد ارک - 1399/7/2 - شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها - حاج منصور ارضی   ...

بی سر و پایی رسیده بر در میخانه ات
سوخته بین گناهانش پر پروانه ات

من کی ام بیچاره ات آواره ات دیوانه ات
پس قبولم کن بیایم گوشه ی ویرانه ات

دختر زهرای مرضیه که زهرای منی
هر چه ام بالا بیایم باز بالای منی

صد گره بر کار خود انداختم حل کن مرا
عرض حاجت میکنم شرح مطول کن مرا

پشت هم در میزنم خیلی معطل کن مرا
بر حسین فاطمه خانم محول کن مرا

گفتمت باری تعالی این جهالت نیست که
تو خدای عالمی اصلا سه ساله ات نیست که

ضربه هایی فرصت یکبار آهت را گرفت
پنجه ها مثل خسوفی روی ماهت را گرفت

پنجه ها مثل خسوفی روی ماهت را گرفت
بشکند دستی که هر شب سرپناهت را گرفت
ای بسوزد ضجر که سوی نگاهت را گرفت

دستهای کوچکت زخمی شده در سلسله
کشت ما را روضه ی جاماندنت از قافله

گفتی ای نیزه نشین آیا تویی بابای من
خوب شد که آمدی در لیلة الاسرای من

خرد شد زیر هجوم نیزه داران پای من
بر زمین خوردم ولی تو سنگ خوردی جای من

شمر با لحن بد خود بر همه میتاخت وای
دختر شامی تو را هم دست می انداخت وای

روضه ام را سخت و آسانش کنی سوزانده اند
دخترت می خواست سامانش کنی سوزانده اند

رو نمانده تا که درمانش کنی سوزانده اند
مو نمانده تا پریشانش کنی سوزانده اند

آمدی پیشم ولی دیر آمدی دیر آمدی
آمدی حالا که دلبندنت شده پیر آمدی

 

موضوعات: روضه, مسجد ارک  لینک ثابت



[چهارشنبه 1399-07-02] [ 10:24:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما