دیدی از غصه و غم، خسته و مالامالم
آمدی باز خودت زود به استقبالم
از وفایت چه بگویم که شبیه مادر
هر کجا رفتهام و آمدهای دنبالم
مرگ همسایه و اقوام مرا زنده نکرد
بسکه با حرص و طمع در طلب آمالم
از سیهرویی و احوال بدم هیچ مپرس
شرمسارم چه بگویم به همان منوالم
چه گرفتاری و بیماری سختی دارم
شب به شب وقت مناجات و دعا بی حالم
نظری کن که فقط جَلد نجف باشم و بس
نکند گم بشوم مُهر بزن بر بالم
بی علی هر دم و هر بازدمی معصیت است
با علی حکم عبادات، گرفت اعمالم
سفر کرب و بلا تذکرهاش با زهراست
آه مادر چه شده تذکرهی هر سالم
من همان سینهزن داغ حسینت هستم
که پریشان شده از تشنگیاش احوالم
کاش بودم به کنارش که تنش پا نخورد
سالها گریهکن آن بدن پامالم
کاش بودم که به او این همه نیزه نخورد
یاد آن جسم مقطع شده در گودالم
کاش بودم که شوم غارت و غارت نشود
[دوشنبه 1400-02-06] [ 03:56:00 ق.ظ ]