آمدم در می‎زنم یا ربّ گدایت را ببین
باز هم این بنده‎ی بی‎دست و پایت را ببین

ظرف خالی طعام سائلت را پر نکن
نان من گریه‎ست نان بنده را آجر نکن

بار من روی زمین مانده‎ست بارم را بخر
خوب و بد هر چه دارم را بیا یکجا بخر

ای پناه بی‎پناهی‎ها پناهم داده‎ای
از تو ممنونم به مهمانی‎ات راهم داده‎ای

شکر می‎گویم هزاران بار ستّاری خدا
وای اگر از باطن من پرده برداری خدا

هیچ‎کس گردن نمی‎گیرد من شرمنده را
مثل فرزند پدر مرده بغل کن بنده را

در زمان ارتکاب جرم بی‎باکم نکن
تا مرا پاکم نکردی از بدی، خاکم نکن

قلب تاریک مرا از روشنی آکنده کن
عزم ترک معصیت را در وجودم زنده کن

بارها وقتی که میبینم دچارم برگناه
هر دمی که بیخ پیدا کرد، کارم در گناه

رو به زهرا می‎کنم زهراست پشتیبان من
جای دیگر را ندارم جز در این خانه من

تا دم افطارها یادی ز عطشانش کنم
چشم روزه‎دار خود را سیر گریانش کنم

دست شمر افتاده بود آن زلف درهم ریخته
خشکی لبهاش را با چکمه بر هم ریخته

نیزه جای جرعه آبی در گلویش می‎کنند
پیش چشم مادر او پشت و رویش می‎کنند

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات, مسجد ارک  لینک ثابت



[یکشنبه 1400-02-05] [ 06:05:00 ق.ظ ]