اگر دردمندی اگر بیقراری
اگر سر به زیری اگر شرمساری
اگر زخم خوردی اگر پرغباری
چرا ناامیدی اباالفضل داری
بده دست خود را برو با ابا الفضل
بزن روی سینه بگو یا ابا الفضل
خوشا این کرامت خوشا این گدایی
نمی پرسد از تو که هستی؟ کجایی؟
به یُمن اباالفضل در کربلایی
خیال تو راحت که حاجت روایی
نه تنها خودیها نه تنها تنیها
که قرص است بر او دل ارمنیها
همه با مرامان اسیر مرامش
همه نامداران گرفتار نامش
حسین است امامش فدای امامش
غلامم غلامم غلام غلامش
ابا الفضل لنگر، حسین است کشتی
به قول رفیقان ابا الفضل است مشتی
هوا داغِ داغ و حرم قحط آب است
علی بیقرار و پریشان رباب است
عمو تشنه را آب دادن ثواب است
ببین هر طرف را که دیدم سراب است
بیا مشک بردار جان رقیه
که زخم است دیگر دهان رقیه
[جمعه 1399-06-07] [ 11:47:00 ب.ظ ]