من تا ابد مجنونم و زار و حزینم
گریان برای نالهی هل من معینم
اسلام و احکامش همه بند حسین است
حب الحسین است اصل و فرع کل دینم
معیار نام اوست، فقر من بهانه است
هر جا که نامش است آنجا خوش نشینم
فردا که هر کس را به نامی میشناسند
عبدالحسین است آن زمان نقش جبینم
بخشیده شد کوه گناهم بین روضه
تا که چکید اشکم به روی آستینم
دار و ندارم گفتن ذکر حسین است
یک عمر مست این نوای دلنشینم
سینه زدم هر بار یادش، خیرِ مادر
آمد به سویم از یسار و از یمینم
خیلی گره خورده به کار و بارم امسال
بدجور دلواپس برای اربعینم
شاید که امضا شد براتم با امیدی
در روضهی طفلان زینب مینشینم
فرمود زینب میروم در بین خیمه
تا شرم را در چشم مولایم نبینم
دل کندم از عون و محمد پای یارم
نذر برادر هر دو تا نور مُبینم
[شنبه 1399-06-22] [ 10:24:00 ب.ظ ]