اگر ربنا ربنا کردهام سحرها خدا را صدا کردهام
خودمم را بر این سفره جا کردهام
در این پانزده شب دعا کردهام
خدایا به چشمان مست حسن
بده دست من را به دست حسن
من امشب بر آنم که مثل قدیم
دلم را ببندم به راه نسیم
در این ماه با یا علی یا عظیم
بیفتم به دست و به پای کریم
کریم کریمان عالم حسن
دمت گرم دردت به جانم حسن
تو سبحان ربی الاعلای من
تو والتّین و یاسین و طاهای من
تو دیروز و امروز و فردای من
تو یا ربّ و یا ربّ شبهای من
به کوری چشم هر فتنه گر
بگو تا سحر حسن یا حسن
در آن شب که عالم قمردار شد
درخت نبوت ثمردار شد
علی نذر کرد و پسردار شد
زمین پیش پایش خبردار شد
چه بهتر از اینکه به هر انجمن
به زهرا بگویند امّ الحسن
حسن اسم اعظم حسن کل دین
حسن حق مطلق حسن بی قرین
حسن کیست ایاک هر نستعین
حسن کیست گردن زن ناکثین
به حلم حسن دشمن اقرار کرد
معاویه را صلح او خوار کرد
منی که شدم مبتلای حسن
زمین خوردهام پیش پای حسن
شدم وقف دولتسرای حسن
چه بهتر که محض رضای حسن
به پا خیزم و باز طوفان کنم
دوباره حسن جان حسن جان کنم
حسین است مست وقار حسن
حسین است هر جا کنار حسن
حسین است دنبال کار حسن
حسین است در اختیار حسن
حسینی که سرها کف پای اوست
امیری حسن روی لبهای اوست
امیری حسن امیری حسن
برو توس صحن رضا را ببین
نجف باش و ایوان طلا را ببین
شلوغی کرب و بلا را ببین
خودت غربت مجتبی را ببین
دم گنبد شاه عبدالعظیم
بگو یا حسن ای غریب کریم
به زودی همه چشمهها جاری است
بقیع حسن پر ز معماری است
و هر نوکری گرم یک کاری است
تمام ضریحش طلا کاری است
بر این غصه با عشق حاکم شویم
همه وارد صحن قاسم شویم
ادامه مطلب :
به این فکر کردی چرا شد سپید
مویی که بر آن شانه زهرا کشید
غمی را که حسن دید کس ندید
حسن در همان کوچه ها شد شهید
[سه شنبه 1398-02-31] [ 05:07:00 ب.ظ ]