بر آستان تو ای جان، فقیر آمدهام
مرا نگاه بکن سر به زیر آمدهام
از آن توست بزرگی و من شبیه همه
صغیر هستم و پیشت حقیر آمدهام
برای اینکه رها از مَنیّتام بکنی
به پیشگاه تو مثل اسیر آمدهام
غم عذاب ندارم ولی ز بیم فراق
ببین به زمزمهی یا مجیر آمدهام
شبیه زائر دلخستهای که جامانده
به پای بوسی جوشن کبیر آمدهام
بگیر دست مرا و ببخش جرمم را
دگر به رُوم نیاور که دیر آمدهام
صراط نوکری زهرای تو ولای علیست
همیشه سوی تو از این مسیر آمدهام
یتیم کوفهی تنهاییام علی بپذیر
برای توست که با ظرف شیر آمدهام
به شوق کرب و بلا، یاد نالهی زینب
به پای سفرهی نعم الامیر آمدهام
چه کربلاست که شاهی ز صدر زین افتاد
دوباره حیدر کرار بر زمین افتاد
[پنجشنبه 1396-03-25] [ 04:03:00 ب.ظ ]