خودت برای خودت دعا کن و برگرد
آخر دعای من به خودم هم نمیکند اثری
عبد گمراهم و از راه خطا میترسم
رو نگردان از من اصلا به خدا میترسم
نکند رو بزنم باز محلم ندهی
نکند من بشوم حبسِ دعا، میترسم
علنی پیش نگاه تو گنهها کردم
رفته از این دل آلوده حیا میترسم
زهر تحسین خلایق به نمازم افتاد
از عبادات گرفتار ریا میترسم
شب قدر است به من قول بده رحم کنی
بیشتر از همه از روز جزا میترسم
به زمین مانده کلام شهدا ای مردم
به زمین مانده کلام شهدا میترسم
وای اگر از علی و فاطمه دورم سازند
دور باشم من از این خوان عطا میترسم
آه آه از سفر دور و دراز در پیش
از دم مرگ جدا، مرگ جدا میترسم
ای رضا جان به بزرگی تو دلخوش کردم
در شب اول قبرم تو بیا میترسم
نروم پیش حسین بن علی میمیرم
زنده باشم نروم کرب وبلا میترسم
گفت زینب که پدر از سر شب بیداری
نرو امشب سوی مسجد به خدا میترسم
سنگ کوفی به سرم میخورد اما بابا
کی من از توطئهی سنگ جفا میترسم
[چهارشنبه 1396-03-24] [ 07:44:00 ب.ظ ]