ای ماه که در پردهای از نور نهانی
حیف است نیایی و بیاید رمضانی
حیف است که با چای غم و لقمهی هجرت
ما را به سر سفرهی افطار نشانی
تا چنگ فراقت شده زنجیر گلویم
پایین نبرد بغض مرا آبی و نانی
ای وارث فریاد علی ولی الله
تو حاجت اوقات غم انگیز اذانی
برگرد که با دست خود از بام محبت
این سفرهی آلودهی دل را بتکانی
من عبد خطاکار و تو مولای خطا پوش
من نیز همان هستم و تو نیز همانی
جانم به فدای رمضانی که در آن ماه
تو روضه بخوانی تو مناجات بخوانی
امسال سر سفرهی آقای رئوفیم
ای کاش تو ما را به خراسان برسانی
[شنبه 1396-03-13] [ 03:25:00 ق.ظ ]