وا… که نور ندارد از خود آفتاب / خورشید نور روی تو را داده بازتاب

وصف شما که کار بشر نیست یا علی / باشد اگر که فضل تو سرفصل صد کتاب

ذکرت عبادتی‎ست که مستی می‎آورد / بر زاهدان رواست چشیدن از این شراب

حبّ علی کلید در باغ جنّت است / با این وجود خوف نداریم از عذاب

ما سائلیم و اهل سؤالیم ای علی / خود گفته‎ای «سَلونیِ» ما را مکن جواب

این‎بار خاک را به نظر کیمیا نکن / بگذار خاک پای تو باشم ابوتراب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یک قطره اشک شرم مرا یَم حساب کرد / کوثر حساب کرد و زمزم حساب کرد

آه یکی گرفت به پای همه نوشت / ما با هم آمدیم که با هم حساب کرد

با این خدا هر آن‎که طرف شد ضرر نکرد / یک دم صدا زدیم دمادم حساب کرد

پیش کریم دست به جیبم نمی‎برم / خرج من از کیسه‎ی حاتم حساب کرد

مقصد عبودیت که نباشد نمی‎شود / حتّی روی عبادت «بَلعم» حساب کرد

معلوم بود آبرویم را نمی‎برد / از اوّلش گناه مرا کم حساب کرد

اوّل بنا نداشت حسابم کند ولی / وقتی که دید فاطمه دارم حساب کرد

ما را خدا به خاطر ارباب می‎خرد / باید به روی شاه دو عالم حساب کرد

این گریه قابلیّت غفران نداشته / پس روی گریه‎های محرّم حساب کرد

فرمود «بالحسین» بگو، گفتم، خرید / یعنی مرا دو مرتبه آدم حساب کرد

چیزی نمانده بود که بیرونمان کنند / ممنون حیدریم که دَرهَم حساب کرد

زینب همین که دید کنارش شلوغ شد / بر تکّه‎های پاره‎ی پرچم حساب کرد

موضوعات: ماه مبارک رمضان  لینک ثابت



[چهارشنبه 1394-04-17] [ 05:00:00 ب.ظ ]