سه شنبه ها
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   



اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


  مسجد ارک - 1395/3/24 - ماه مبارک رمضان (شب هفتم) - حاج منصور ارضی   ...

به اختیار خود از اختیار افتادم
گناه کردم و از چشم یار افتادم

قساوت آمد و روزی گریه‎ام را برد
شبیه مرده شدم یک کنار افتادم

فریب خورده‎ام از طول آرزوهایم
ز روی جهل در این چاه تار افتادم

گناه و معصیتم آبروی من را برد
کنار اهل دل از اعتبار افتادم

هزار شکر همیشه میان راه خطا
به دام رحمت پروردگار افتادم

خدا کند که ببندد مرا کنار خودش
اگر دوباره به فکر فرار افتادم

خدا کند که ببندد مرا کنار علی
اگر دوباره به فکر فرار افتادم

هوای باده‎ی انگور حیدری دارم
دلیل دارد اگر که خمار افتادم

فقیر نان حسینم خوشم که یک عمر است
به پشت خانه‎ی این سفره‎دار افتادم

دوباره روضه‎ی زینب دوباره کرب و بلا
دوباره یاد غم آن دیار افتادم

برادرم تو نبودی و یکه و تنها
میان خنده‎‎ی چندین سوار افتادم

هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من
هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم

چقدر راس تو بر نی دل مرا خون کرد
چقدر پشت سر نیزه‎دار افتادم

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



[دوشنبه 1395-03-24] [ 08:39:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1395/3/23 - ماه مبارک رمضان (شب ششم) - حاج منصور ارضی   ...

قبل رفتن سمت معصیت توانم را بگیر
هر کجا که سرکشی کردم عنانم را بگیر

ناتوانم تا نگه دارم زبانم را ولی
تو توانایی بیا پس این زبانم را بگیر

امتحانم سخت باشد شک نکن رد می‎شوم
پس مراقب باش و راحت امتحانم را بگیر

رحمة للعالمین با رحمتِ رحمانیت
دستِ خالیِ تمام دوستانم را بگیر

دوست دارم هیچکس غیر از تو نشناسد مرا
پس به من غربت بده نام و نشانم را بگیر

رزق من اشک است پس با گریه کردن زنده‎ام
اشک‎هایم را نگیر و آب و نانم را بگیر

روز محشر که مرا سمت جهنم می‎کشی
دور از چشمان زهرا ریسمانم را بگیر

آه، می‎ترسم نبینم کربلا را جان دهم
کربلایی کن مرا و بعد جانم را بگیر

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-03-23] [ 08:32:00 ب.ظ ]





  مسجد ارک - 1395/3/22 - ماه مبارک رمضان (شب پنجم) - حاج منصور ارضی   ...

دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم

نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم
هنوز جاهلم و بنده‎ی شیاطینم

گناه کردم و از رو نرفتم و حالا
مرا زمین زده این کوله بار سنگینم

قساوت دل آلوده‎ام سبب شده است
امام عصر خودم را اگر نمی‎بینم

همیشه بر در این خانه محترم بودم
منی که مستحق ناسزا و نفرینم

خودم اگرچه خودم را دگر نمی‎بخشم
ولی به رحمت پروردگار خوش‎بینم

درست نیست بیایم به خانه، می‏‎دانم
اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم

اگر چه شیعه نبودم تمام عمرم را
خوشم به لطف علی در صف محبینم

شنیده‎ام که علی همدم فقیران بود
در آرزوی علی سال‎هاست مسکینم

خدا کند که بیاید کنار من باشد
خدا کند که بیاید زمان تلقینم

مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست
که اشک روضه‎ی عباس هست تسکینم

شکسته‎ای کمرم را بلند شو برویم
سکینه را چه کنم من؟ شهید خونینم

هزار شکر که امّ البنین نمی‎بیند
چقدر غنچه‎ی تیر از تن تو می‎چینم

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



[شنبه 1395-03-22] [ 09:34:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1395/3/21 - ماه مبارک رمضان (شب چهارم) - حاج منصور ارضی   ...

«یا ربّی العفو، یا ربّی العفو، یا ربّی العفو، یا ربّی العفو»

آلوده دامن، خود را رساندم، بر روی شانه بارم کشاندم
امّا همیشه رَدّم نکردی، من نامه‎ی خود با گریه خواندم
«یا ربّی العفو، یا ربّی العفو، یا ربّی العفو، یا ربّی العفو»

اصلا ندارم دیگر تواضع، کو بندگی و حال تضرع؟
در طول عمرم کاری نکردم دارم ولی من از تو توقع
«یا ربّی العفو، یا ربّی العفو، یا ربّی العفو، یا ربّی العفو»

سرخورده برگشت عبد فراری آورده‎ام بی تو بدبیاری
در خانه بگذار من هم بمانم این بنده شاید، آمد به کاری

دستِ گناهم بالم گرفته است اشکی ندارم حالم گرفته است
مهدی که از من دارد گلایه انگار قلب عالم گرفته است
«یا ربّی العفو، یا ربّی العفو، یا ربّی العفو، یا ربّی العفو»

کارِ خرابم، بسته به موئی باید چه کرد از بی‎آبرویی
با روی بازت گفتی بیایم، گفتم بيايم؟ من با چه رویی؟

کو سر به زیری؟ کو سر به راهی؟ افتاده ام از چاله به چاهی
حالا رسیدم در محضرت با موی سفید و روی سیاهی
«یا ربّی العفو، یا ربّی العفو، یا ربّی العفو، یا ربّی العفو»

ناز علی را نوکر خریده بار گدا را حیدر خریده
با گریه عمری شب‎های جمعه گفتم حسین و مادر خریده

از خیمه می‎کرد زینب نظاره بر مادر خود می‎کرد اشاره
می‌گفت مادر گرچه می‎آمد شمشیر و نیزه بر جسم پاره
«مظلوم حسينم، مظلوم حسينم، مظلوم حسينم»

حالا بریدم من از حسین دل، آمد به مقتل شمر سیه دل
او می‎دوید و من می‎دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل

او می‎نشست و من می‎نشستم او روی سینه من در مقابل
او می‎برید و من می‎بریدم او ار حسین سر من از حسین دل

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



[جمعه 1395-03-21] [ 10:11:00 ب.ظ ]





  مسجد ارک - 1395/3/20 - ماه مبارک رمضان (شب سوم) - حاج منصور ارضی   ...

در سینه مانده آهم خیلی دلم گرفته
خسته از اشتباهم خیلی دلم گرفته

بر نفس خود، اسیرم از شرم، سر به زیرم
از بس که روسیاهم خیلی دلم گرفته

خیلی مرا صدا کرد آخر خودش حیا کرد
شرمنده از اِلهم خیلی دلم گرفته

در بندگی ضعیفم شیطان شده حریفم
گمراه بین راهم خیلی دلم گرفته

نامحرمان به لبخند، اشک مرا گرفتند
خشکیده شد نگاهم خیلی دلم گرفته

وقتی اطاعتم رفت دوران عزتم رفت
درمانده قعر چاهم خیلی دلم گرفته

شاه نجف امیدم دیشب به خواب دیدم
ایوان طلای شاهم خیلی دلم گرفته

تشنه شدم دوباره دلتنگ و بی‎قرارِ
ارباب و قتلگاهم خیلی دلم گرفته

یک سو سه ساله افتاد خواهر به ناله افتاد
برخیز ای پناهم خیلی دلم گرفته

بعد از علی اکبر بعد از تو ای برادر
در بند یک سپاهم خیلی دلم گرفته

من می‎روم اسیری جای کفن حصیری
شاید شود فراهم خیلی دلم گرفته

 

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



[پنجشنبه 1395-03-20] [ 09:25:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1395/3/19 - ماه مبارک رمضان (شب دوم) - حاج منصور ارضی   ...

عمر با غفلت گذشت و صرف قیل و قال شد
روسیاهی قسمت این عبد بد اقبال شد

اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت
بنده‎ات تطمیع شد، غافل شد و اغفال شد

در صدایم جوهره باقی نمانده، ای خدا
بد زبانی‎ام سبب شد که زبانم لال شد

قلب من گر چه به دست اشک‎هایم فتح شد
با نگاه سوی نامحرم ز نو اشغال شد

ماه شعبان دست من کوتاه ماند از دامنت
ماه شعبان قسمتم یک مشت سیب کال شد

کاش می‎گفتند روز اول ماه خدا
روی ماه یوسف زهرا هم استهلال شد

با لب خشکیده‏‎ام دادم سلامی بر حسین
باز هم با روضه‎اش از روزه استقبال شد

مادری قامت خمیده اشک‎هایم را خرید
دستگیرم روضه‎خوان روضه‎ی گودال شد

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



[چهارشنبه 1395-03-19] [ 05:06:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1395/3/18 - ماه مبارک رمضان (شب اول) - حاج منصور ارضی   ...

گر چه من را می‎توانی زود از سر وا کنی
تا سحر این پا وُ آن پا می‎کنم، در وا کنی

آمدم دیگر بمانم پس مرا بیرون نکن
مشت خاک آورده‎ام که کیسه‎ی زر وا کنی

اول مهمانی از تو خواهشی دارم فقط
می‌‎شود زنجیر را از پای نوکر وا کنی

من خودم رسوای این و آن شدم با معصیت
پیش این و آن لازم نیست دفتر وا کنی

افتضاحی که به بار آورده‎ام شد دردسر
اصلا اینجا آمدم که از سَرم شر وا کنی

واسطه چه بهتر از این نام زهرا هست که
آنقدر می‎کوبم این در را که آخر وا کنی

گریه از نان شبی که می‎خورم واجب‎تر است
کاشکی بر چشم خشکم نهر کوثر وا کنی

من گرفتاری خود را می‎برم امشب نجف
تا گره‎‏های مرا با دست حیدر وا کنی

هر شبی که روزه‎ام وا می‎شود با یا حسین
می‎شود رویم حسابی صد برابر وا کنی

دست و پا کمتر بزن خیلی اذیت می‎شوم
می‎شود زیر لگد چشمی به خواهر وا کنی

بی‎حیا آهسته‎تر آهسته‎تر خنجر بزن
کاشکی از گریه‎های مادرش پروا کنی

موضوعات: ماه مبارک رمضان  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-03-18] [ 07:01:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما