تب وصال تو را شب به شب به سر دارد
کسی که از غم تو گریهی سحر دارد
هواییِ تو، هوایی هیچ بامی نیست
تعلقات برای گدا، ضرر دارد
چگونه زندگیاش راحت است و آسوده
یتیم اگر به دلش حسرت پدر دارد
بیا برای غریبیش گریه کن هر روز
که او همیشه به خونِ جگر، نظر دارد
بگیر پشتِ درش دست خالی خود را
فقیر، وقتِ کَرم فیض بیشتر دارد
بگرد روضه به روضه برای دیدن او
بگرد، یار به این روضهها گذر دارد
خدا کند که برات مرا کند امضا
کنار او دل من میل یک سفر دارد
به یُمن تربت اعلای کربلای حسین
نماز و سجدهی من لذتی دگر دارد
[سه شنبه 1395-08-04] [ 10:45:00 ب.ظ ]