ای نور ماه و سال تو را جستجو کنم
نوروز را به عشق شما گفتگو کنم
با یاد توست خانه تکانی این دلم
با آب دیده چهرهی خود شستشو کنم
من از بهار عطر ظهور تو میکشم
گل را به عشق جمال تو بو کنم
یاد تو را به باغ و گلستان نمی دهم
من با تو کسب حال و هوای نکو کنم
مقصود دل ز کعبه و کرب و بلا تویی
از گفتگوی تو طلب آبرو کنم
راهی که آمدم تو به من داده ای نشان
پس آمدم به میکده میل سبو کنم
کی میشود تو با دل من همنشین شوی
من عاشقانه با دل تو گفتگو کنم
جاماندگی ز قافله هم درد مشکلیست
من آمدم که زخم دلم را رفو کنم
من بی حسین و فاطمه بیچاره میشوم
دستم بگیر بی تو من آواره میشوم
[سه شنبه 1391-01-15] [ 08:12:00 ب.ظ ]