هر چه میکوشم نمیگردم شبیه حضرتت
من کجا و بودن یک دم شبیه حضرتت
هر چه میگردم نمیجویم کسی را مثل تو
نیست در سرتاسر عالم شبیه حضرتت
ای فدای آن صفات قهری و رحمانیت
آرزو دارم دمی باشم شبیه حضرتت
گر یکی از آن هزار و یک صفت را داشتم
یک هزارم میشدم من هم شبیه حضرتت
ذرهای اخلاق و رفتارم نرفته بر شما
نیست یک مثقال هم دینم شبیه حضرتت
با وجود این همه دوری ز غمهای دلت
دلخوشم صد درددل دارم شبیه حضرتت
در نجف در کربلا در کاظمین در سامرا
گه زیارت نامه میخوانم شبیه حضرتت
چون به مشهد میرسم گاهی من از باب الجواد
گه ز گوهرشاد میآیم شبیه حضرتت
از مدینه تا مدینه یک گریز روضه ات
یاد جدّ اطهرت گِریَم شبیه حضرتت
چون سخن از پشت دیوار بقیع آید میان
من سراغ مادرت گیرم شبیه حضرتت
موسم حج میرود ای دل به صحرای منا
یاد مسلخ یاد گودالم شبیه حضرتت
یاد اکبر، یاد اصغر، یاد سقا، یاد آب
یاد مشک پاره میافتم شبیه حضرتت
از صفا تا مروه کرب و بلا چون طی کنم
هاجر دشت بلا بینم شبیه حضرتت
در میان هروله بر حرمله لعنت کنان
روضهی شش ماهه میخوانم شبیه حضرتت
از گلوی پارهی نوزاد دلبند رباب
تا قیامت من به فریادم شبیه حضرتت
روی دست شه چو شهزاده علم شد قامتش
از غدیر خم رسد یادم شبیه حضرتش
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
کاروان میرود و سمّ فرس
هم نوا گشته به آوای جرس
ادامه مطلب :
آخرای شب و خوش مهتاب است
طفل شیرین سخنی در خواب است
ناقه و محمل و آغوش رباب
به چه خوش اصغر من رفته به خواب
گاه نظاره کند غبغب او
گاه لب را بنهد بر لب او
تا مگر غنچهی لب باز کند
مادر خویش سرافراز کند
غم مخور هر چه که آید به سرت
میروی کرب و بلا با پدرت
[سه شنبه 1398-05-22] [ 07:48:00 ق.ظ ]