زیارت عاشورا - 1398/4/25- حاج منصور ارضی
خوشا ساعتی روبرویت نشستن
به لطف تو در گفتگویت نشستن
سخن با تو گفتن هم از تو شنیدن
ز لفظ کلامت دو صد خوشه چیدن
زلعل لبت جام کوثر بریزد
به چشمان ما دُرّ و گوهر بریزد
به قرآن ز عترت ز احمد بگویی
ز هم نامی ات با محمد بگویی
بگویی سخن از مقامات طاها
ز اوصاف زهرا کرامات مولا
بفرمائی از درس عبرت ز دوران
کمی از حسن جان، کمی از حسین جان
فدای کلامت فدای بیانت
فدای تو و رازهای نهانت
امان ای امام زمان از فراقت
امان از دل پر غم و درد و داغت
چه شد راستی آب گِلها عوض شد؟
پس از شصت و یکسال دلها عوض شد
چرا هر چه فرمود جدّ غریبت
نکردند یاری آن بی حبیبت
به او مردمان پاسخی سرد دادند
به زینب هزاران غم و درد دادند
همانان که نامه نوشتند او را
چه شد که به شمشیر کشتند او را
چو میگفت من زادهی مصطفایم
گل فاطمه خوشهی مرتضایم
تمسخر نمودند و شد سنگباران
خیام حرم طعمهی نیزه داران
شنیدم دلیل جنایات آنها
ز مال حرام است و شبهه، دریغا
چو جدّ تو فرمود ای مردم پست
شکمهایتان پر ز مال حرام است
نیارد خدا روز بد بر سر کس
امان از هجوم شغالان کرکس
نه سر ماند از بهر آقا نه پیکر
نه انگشت و انگشتری زیر خنجر
تنش را کشیدند این سو و آن سو
به زیر سمّ اسب پهلو به پهلو
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1398/4/18- حاج منصور ارضی
تنها دعا برای فرج عاشقانه نیست
عاشق شدن به شعر و سرود و ترانه نیست
در راه انتظار فراز و نشیب هست
بی امتحان فلاح در این آستانه نیست
در امتداد راه قیامش چه کردهایم؟
سائل شدن معین امام زمانه نیست
تنها بسنده کردن شیعه به ذکر یار
در سجده و قیام و قعود عارفانه نیست
یک قوم زیر ظلم و گرفتار کارزار
ما کارمان به غیر دعای شبانه نیست
حیّ علی الجهاد و همه در رکاب یار
جز منطق شهید، رهی جاودانه نیست
با این همه یتیم و فقیر و نیازمند
یک عده در رفاه، این منصفانه نیست
عیاش زاده ها همه غرق فساد و مست
در دست حاکمان ز چه رو تازیانه نیست؟
سقف اجارهها به نجومی رسیده است
دولت به فکر مردم بی آشیانه نیست
غرق بلاست حاشیهی شهر پایتخت
اما ز سوی مدعیان یک نشانه نیست
رفته ز دست، خیل جوانان این دیار
ما دست روی دست که این مشفقانه نیست
جمعی غریب و عدهای از خانمان به دور
جمعی گرسنه مانده ولی مرد خانه نیست
تنها ره نجات حضور جهادی است
باید قیام کرد که جای بهانه نیست
بار غم امام زیاد است ای دریغ
ما را خبر ز درد دل مخفیانه نیست
وقتی به کار ما گره کور میخورد
ما را گرهگشای به جز «نازدانه» نیست
میگفت بی هوا نزن ای زجر بی حیا
کمتر بزن سزای من این تازیانه نیست
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1398/4/11- حاج منصور ارضی
بنای سوختن امشب اگر نداشته باشد
چه بهتر است که پروانه پر نداشته باشد
نه! سرزنش نکنید این دلی که سوخته، شاید
به غیر آه کشیدن هنر نداشته باشد
هنوز آب نخورده است خاکِ خشکِ دل من
بعید نیست درختم ثمر نداشته باشد
خدا نیاورد آنکه ز چشم یار بیفتم
خدا کند که ز ما دست، بر نداشته باشد
هزار نافله خواندن به هیچ کار نیاید
اگر به بندگی ما نظر نداشته باشد
شبانه به سر و سینه زدن چه فایده دارد
ضرر نمود کسی که سحر نداشته باشد
چه خاک بر سر خود میکند کسی که سحرگاه
به قدر بال مگسی چشم تر نداشته باشد
فقط اجازه بده پیش خانهات بنشینم
بد است که شاه، گدا پشت در نداشته باشد
مرا بغل کن و با بوسه غرق عاطفهام کن
شبیه آن پسری که پدر نداشته باشد
چقدر ندبه بخوانیم و «أین أین» بگوئیم
روا نبود دعاها اثر نداشته باشد
تو را به حنجر خشک حسین فاطمه برگرد
بیا که شیعه دگر خون جگر نداشته باشد
کفن قبول ولی لعنت خدا به تو ای شمر
بنا نبود که این تشنه سر نداشته باشد
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1398/4/8- حاج منصور ارضی
به نام خالق عالم به حق حضرت سرمد
بیا که سینهی ما پر شده از مصیبت بیحد
اگر چه قسمت این دل همیشه بوده جدایی
زبان به شکوه ندارم هر آنچه یار بخواهد
رسیدهام به ته خط ولی برای رضایت
نشد دلم به خلاصی از گناه مقید
همیشه نامهام آزرده قلب فاطمیات را
ولی دوباره نکردی مرا ز خانهی خود رد
نشستهام به دو چشم پر آب تا که بمیرم
به پای روضهی جانسوز جعفر بن محمد
رئیس مکتب حق باشی و غریب
نه زائری نه رواقی نه گنبد و مرقد
خیال کن سر پیری میان سجده که هستی
کسی به چکمه به روی عبات پا بگذارد
دوباره واژهی چکمه مرا رساند به گودال
به روی عرش برین شمر، وای فاطمه آمد
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1398/4/4- حاج منصور ارضی
بی تو دل من زار شود بی برو برگرد
پیش همه کس خار شود بی برو برگرد
خورشیدی و هر کس ننشیند به شعاعت
مانند شب تار شود بی برو برگرد
قلبی که نباشد ضربانش به هوایت
در قبر گرفتار شود بی برو برگرد
آن چشم که از عکس گنه شرم ندارد
خود مانع دیدار شود بی برو برگرد
وقتی که دعایت بشود شامل عبدی
فی الحال سبک بال شود بی برو برگرد
هر کس که رود کرب و بلا صحن اباالفضل
مجنون علمدار شود بی برو برگرد
با روضهی شرمندگیاش از رخ طفلان
یک عمر عزادار شود بی برو برگرد
عباس نباشد چه کنند این زن و بچه
کار همه دشوار شود بی برو برگرد
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1398/3/28- حاج منصور ارضی
چشم من خشک است و چشم یار، گریان مانده است
ما پشیمان نیستیم و او پریشان مانده است
آنقدر از دست مردم غصّه خورد و غصّه خورد
رفته است از شهرها و در بیابان مانده است
جور ما را سالهای سال دارد میکشد
این پدر عمریست پشت ما یتیمان مانده است
زود بین خیمهاش جایی برای خود بگیر
نوح را دریاب تا کشتی به طوفان مانده است
وقت دلتنگی به سمت خیمهاش پرواز کن
بویی از پیراهن یوسف به کنعان مانده است
ای که دستت میرسد کاری بکن بهر فرج
عمر دارد میرود، کم وقت جبران مانده است
کاش ما را با خودش میبرد تا صحن حسین
در دل ما حسرت یک دیدار جانان مانده است
تا تنور خانهای هم مادرش را میکشد
ماه زیر خاک و خاکستر که پنهان مانده است
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات