همنشینی هست با تو، همدلی اما کم است
ای خوش آن دلدادهای که با تو مولی مَحرم است
همدلی با تو فقط در روضهها منظور نیست
در تمام غصهها با تو غلامت، همدم است
گاه مَحرم میشوم گاه نامَحرم، چرا؟
جسمها پیش تو و دلها گهی نامحرم است
غفلت از ماه مُحرّم کرده بعضی را تباه
با وجودی که همه دلهای ما در ماتم است
عدهای هتاکی اهل مُحرّم میکنند
قدری از مظلومی تو قسمت اهل غم است
اهل فتنه خیمهی جدّ تو را سوزاندهاند
اهل کوفه نیز فکر انتقام از پرچم است
نام زیبای حسین اکسیر اعظم بود و هست
روضههای جدّ تو از جذبههای اعظم است
شور و احساس جوانان را برانگیزد حسین
مایهی عقل سلیم این نوحه و شور و دم است
علم و دانش نیز محصولی ز هیأتهای توست
نخبگان را مجلس تو تکیهگاهی محکم است
جملهی خوبان مقیم سایهبان روضهاند
خیمهی جدّ غریب تو پناه عالم است
جان فدای آن خیامی که پس از غارت شدن
تا قیام صبح محشر قبلهگاه عالم است
با شهیدان با اسیران راه را طی میکنیم
پیرو راه ولایت را شهادت کمکم است
ادامه مطلب :
کیست آیینهی حسن؟ قاسم
قمر ثانی بنی هاشم
سرونازش به مصطفی مانده
ماه رویش به مجتبی برده
از حسن برده ارث هیبت را
از حسین آیت شجاعت را
جگر شیر دارد و غوغاست
نوهی پهلوان شیر خداست
دل زهراییاش چو گنجینه
دارد از او مدال بر سینه
کیست قاسم؟ بهانه زینب
رشد کرده به خانهی زینب
کیست قاسم؟ بهشتی از احساس
دوره دیده به مکتب عباس
کیست قاسم؟ عصاره لشکر
دست پروردهی علی اکبر
کیست قاسم؟ تمام قد حسن است
زره جنگی تنش کفن است
نسلی از بدر و خیبر و خندق
دست برتر به جنگ با ازرق
همه گردان به تن زره کردند
وای او را محاصره کردند
نیزه باران شد عاقبت قاسم
قمر ثانی بنی هاشم
ماهپاره ز آسمان افتاد
نیمه جان گیر کوفیان افتاد
ناله زد سینهام شکست عمو
قاسم تو ز پا نشست عمو
«علی اکبر که جوشن داشت آن شد
تو که جوشن نداری وای بر من»
«از سوی میدان عطر و بوی یاس آمد
قاسم به میدان آمده عباس آمد»
[یکشنبه 1397-06-25] [ 08:12:00 ق.ظ ]