زیارت عاشورا - 1401/9/۱۱ - فاطمیه - حاج منصور ارضی
نمیخواهد مرا آن یار، که دنیاست خواهانش
همان که کشته ما را ماجرای وصل و هجرانش
از آن روزی که فهمیدیم صحرا خیمهگاه توست
همیشه غبطه میخوردیم بر ریگ بیابانش
دل مجنون شکست و قصهی لیلی زبانزد شد
همیشه رسم عشق این بوده عاشق داده تاوانش
قفس یا قصر فرقش چیست وقتی یار آنجا نیست
زلیخا هر کجا یوسف نبوده بوده زندانش
همین آشفته حالیها نیاز وصل معشوق است
پشیمان میشود هر کس نمیگردد پریشانش
برای رزق گریه چشمپوشی کن ز مال غیر
که ابری اینچنین پایان نخواهد یافت بارانش
حضور تو میان شهر ما حاشا نمیگردد
کدامین سنگفرش کوچه خواهد کرد کتمانش
غریب بیمحلیها تو هم مثل حسن هستی
همان مرد کریم کوچهها جانم به قربانش
امید آخر هر بچه شیعه چادر زهراست
برای اینکه برگردی گره خوردم به دامانش
تو را جان همان پهلو شکسته زودتر برگرد
همان خانم که میخ در افتاد بر جانش
فقط ای کاش آتش صورت او را نمیسوزاند
میان آن همه شعله گمانم نیست امکانش
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/9/10 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
ای برترین بهانهی ذکر مدام من
کی مورد پسند تو گردم امام من
از بس که ماندهام ز مسیر تو بیخبر
شرمندهام ببخش قصور مدام من
دادم که دوستان شهیدم دعا کنند
آدم شوم چه سود از این فکر خام من
دارم امید اذن شهادت بگیرم و
همراه با قیام تو باشد قیام من
بیدار کن به یک نظرت روح غافلم
تا طعم مرگ را نچشاندی به کام من
با خویش باد حادثهها میبرد مرا
بی نفعِ دعای تو هر صبح و شام من
تا حال هم به لطف تو آوردهام دوام
ور نه نبود در ره خدمت دوام من
خود را شبانه روز ملامت کنم که حیف
آخر نشد شبیه مرامت مرام من
عیب از من است ای گل بی خار فاطمه
محض رضای او بده حُسن ختام من
من همنشین خیمهی هر روز روضهام
جای دگر بنا نشود این خیام من
یاد هلال یک شبهی زینبم که گفت
باشد برادرم نشدی هم کلام من
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1400/10/15 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
یابن الحسن بگو که کجا گریه میکنی
بر مادر شهیده چرا گریه میکنی
آیا به قبر مخفی او یا به پهلویش
یا روی نیلی اش به خفا گریه میکنی
گویا برای مادر خود نیمه شب، جدا
از گریه های صبح و مسا گریه میکنی
بر جای زخم کاری مسمار یا غلاف
لابد به عمق این دو جفا گریه میکنی
اصلا چرا لگد به زن حامله زدند
حتما ز داغ «فضه بیا» گریه میکنی
بر حال تو ز چادر خاکی چه بگذرد
بر جای پای مانده به جا گریه میکنی
دیدند کودکان حرم آن قضیه را
گویا به وضع زیر عبا گریه میکنی
دانم ولی برای تذکر به جامعه
بر فتنه ی سقیفه سوا گریه میکنی
پاشید بعد مادرت آن جمع با صفا
بر غصه های آل کسا گریه میکنی
بر ریسمان گردن بابای خود علی
یا ریسمان کرب و بلا گریه میکنی
آقا هنوز عمه تان در اسارت است
با او برای راس جدا گریه میکنی
داری به یاد، گریه ی بالای نیزه را
بر اشک سیدالشهدا گریه میکنی
گویند روز آمدنت تکیه بر حرم
بر تشنگان دشت بلا گریه میکنی
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1400/9/27 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
شرمسارم سر به زیر افکنده ام
شد دلت آزرده از پرونده ام
وای از غافل شدن وقت گناه
شد فراموشم تویی بیننده ام
روزی هر روز را دادی ولی
من به فکر روزی آینده ام
عبد فرارم پناه آورده ام
بر سرای صاحب بخشنده ام
دستهایم را جدا از خود مکن
مبتلا بر جاده ی لغزنده ام
با دعایت عاشق حیدر شدم
صاحب این نعمت ارزنده ام
لطف کردی بر من آلوده تا
نام زهرا را به قلبم کنده ام
گفت مولا فاطمه جان از غمت
مثل جامی از محن آکنده ام
سرد شد کاشانه ام فکری نما
آفتابم، رحمت تابنده ام
پیش چشمم این همه زخمی شدی
تا قیامت فاطمه شرمنده ام
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1400/9/26 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
در ورودی جنت حریم ساحت توست
بهشت گوشه ی دنج حیاط خلوت توست
صدای پهنه ی لاهوت، ذکر یا زهراست
میان عالم بالا همیشه صحبت توست
خدا به خاطر یک خنده ی تو می خندد
رضای حضرت حق در ید رضایت توست
پیمبری که نماد اصول بندگی است
زمان نافله ات محو در عبادت توست
به استعانت لولاک، امام یعنی تو
ولایت علوی پس همان ولایت توست
به فکر سفره ی همسایه های خود بودی
چقدر رنگ عطوفت، در این روایت توست
غذای گرم حسن را فقیر کویت خورد
همین نشانه از لطف بی نهایت توست
هنوز نان تنور تو قوت غالب ماست
هنوز رونق اطعام ما به برکت توست
فقط اجازه بده تا بگویمت مادر
تمام آرزویم دیدن محبت توست
تمام گریه کنان حسین مادری اند
شروع عاطفه اش از مصیبت توست
یکی ز مستمعین عزای تو جبریل
خدای عزوجل روضه خوان هیئت توست
توان نداشته ای تا سری تکان بدهی
همین نشانه ی اوضاع پر وخامت توست
هجوم کوچه ی باریک و میخ در آتش
چگونه این همه غم در دل شهادت توست
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1400/9/25 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
شبی که ختم خواهد شد دم صبحش به دیداری
هزاران ساعتش والله می ارزد به بیداری
سحر از تاب گیسویت به گوش باد گفتم، گفت
عجب یاری، عجب یاری، عجب یاری، عجب یاری
من بی عرضه حتی عرض حاجتهام میلنگد
گره در کار خود انداختم وقت گرفتاری
چه بر می آید از دست من درمانده جز گریه
اقلا دلخوش با چشمهایم کرده ام کاری
برای سنگ طفلان سر کویت سر آوردم
بیا دیوانه ات را مفتخر گردان به آزاری
وبال معصیت بال عروجم را ربود از من
کبوتر را قفس ول میکند اما به دشواری
قرار از ابتدا این بود بار هجر بردارم
ببین حالا چگونه شهره شهرم به سرباری
گریز از ناگریزی فراقت کاش ممکن بود
چه چاره دارد این بیچاره ی تو غیر ناچاری
شهیدان تکلم کشتگان نطق معشوقند
بیا تکیه بزن بر کعبه، ذبحم کن به گفتاری
خودم خاک کف پای تو هستم حضرت عباسی
به قول لات های بامرام کوچه بازاری
به جز تو رو به هر کس میزدم رو می گرفت از من
هوای این گدای رانده از هر خانه را داری
به حق خانم پهلو شکسته خواهشا برگرد
به حق رد خون مانده بر تیزی مسماری
نه تنها مادر ما سوخت بلکه گیر هم افتاد
نه ول کن بود میخ در، نه مهلت داد دیواری
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1400/9/24 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
رسد ز نم نم اشکم صدای آمدنت
به اشک دیده بخوانم دعای آمدنت
سحر میان قنوتم به گریه میگویم
چه کار کرده دلم برای آمدنت؟
چه دیده ها که به راهت سپید شد
چه گریه دار شده ماجرای آمدنت
تو خواستی که بیایی سری به ما بزنی
ولی نبود مهیا فضای آمدنت
در آن دیار که بوی گناه می آید
نباشد ای پسر نور جای آمدنت
اگر که شیعه کند پیشه راه تقوا را
دعا و گریه شود ره گشای آمدنت
سلام ما به شهیدان که با تنی بی سر
چه عاشقانه نشستند پای آمدنت
تقاص سیلی ناحق کوچه میگیری
در ابتدای ظهور، ابتدای آمدنت
چه میشود که بگیریم سر به روی دست
شویم همسفر کربلای آمدنت
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات