نمی‌خواهد مرا آن یار، که دنیاست خواهانش
همان که کشته ما را ماجرای وصل و هجرانش

از آن روزی که فهمیدیم صحرا خیمه‌گاه توست
همیشه غبطه می‌خوردیم بر ریگ بیابانش

دل مجنون شکست و قصه‌ی لیلی زبانزد شد
همیشه رسم عشق این بوده عاشق داده تاوانش

قفس یا قصر فرقش چیست وقتی یار آنجا نیست
زلیخا هر کجا یوسف نبوده بوده زندانش

همین آشفته حالی‌ها نیاز وصل معشوق است
پشیمان می‌شود هر کس نمی‌گردد پریشانش

برای رزق گریه چشم‌پوشی کن ز مال غیر
که ابری اینچنین پایان نخواهد یافت بارانش

حضور تو میان شهر ما حاشا نمی‌گردد
کدامین سنگفرش کوچه خواهد کرد کتمانش

غریب بی‌محلی‌ها تو هم مثل حسن هستی
همان مرد کریم کوچه‌ها جانم به قربانش

امید آخر هر بچه شیعه چادر زهراست
برای اینکه برگردی گره خوردم به دامانش

تو را جان همان پهلو شکسته زودتر برگرد
همان خانم که میخ در افتاد بر جانش

فقط ای کاش آتش صورت او را نمی‌سوزاند
میان آن همه شعله گمانم نیست امکانش

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: مناجات با امام زمان, فاطمیه, حسینیه صنف لباس فروش ها  لینک ثابت



[جمعه 1401-09-11] [ 07:55:00 ق.ظ ]