صنف لباس فروش ها -1394/12/3- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
عاقبت دردم دوا خواهد گرفت
دست تو دست مرا خواهد گرفت
هر شب “اللّهم عجّل” خواندهام
روزی آخر این دعا خواهد گرفت
من اگر مُردم غبارم عاقبت
روی دامان تو جا خواهد گرفت
ای ز مادر مهربانتر خوبتر
کِی دلت از دست ما خواهد گرفت
چشمت این ایام خون خواهد شد و
قلبت از این روضهها خواهد گرفت
تو اگر یک بار روضهخوان شوی
روضهی ما تازه پا خواهد گرفت
روشن است از حال و روز مادرت
زود بیمارت شفا خواهد گرفت
بعد از این همسایه راحت میشود
حیدر از فردا عزا خواهد گرفت
فاطمیه عاقبت از دست تو
دست من یک کربلا خواهد گرفت
صنف لباس فروش ها -1394/12/2- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
روزیام را، روزگارم تا که آجر میکند
ظرف خالی مرا صاحب زمان پُر میکند
من کمی سختی که میبینم شکایت میکنم
آدم عاقل ولی اول تفکر میکند
مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم
روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر میکند
آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد
آدم از این نوع برخوردش تحیر میکند
سنگدل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش
سنگ این قلب مرا با گریهها دُر میکند
یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد
در میان روضهی مادر مرا حُر میکند
نوکری فاطمه محشر به دادم میرسد
از غلامِ مادرش آقا تشکر میکند
سینهام میسوزد این ایام تا ذهنم کمی
چادری را زیر دست و پا تصور میکند
مطمئنم زیر دست پا که میافتد زنی
بازویش را ضربهها همرنگ چادر میکند
صنف لباس فروش ها -1394/12/1- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
حرف کافی نیست مرد کار بودن واجب است
روز و شب دلواپس دلدار بودن واجب است
خواب غفلت برده را سهمیهای از قرب نیست
تا تقرّب هرسحر بیدار بودن واجب است
دیدن آقا به آسانی نمیآید به دست
تا وصالش تشنهی دیدار بودن واجب است
با تکبر گر بیایی دستبوسی، باختی
در حریم قدس حضرت خوار بودن لازم است
بیبصیرت نوکری کردن ندارد فایده
پای فرمان ولی، عمّار بودن واجب است
منتظر گوشش بدهکار کسی جز یار نیست
بیخیال طعنه اغیار بودن واجب است
روضه زهراست مَحرمها به هیئت آمدند
فاطمیه محرم اسرار بودن واجب است
علت خلقت میان شعلهها افتاده است
کشته از داغ در و دیوار بودن واجب است
صنف لباس فروش ها -1394/11/30- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
غم فراق تو اصلاً برام كم نگذاشت
لبم كه خواست شكايت كند دلم نگذاشت
هميشه درد دلم با تو نيمهكاره گذشت
لبم كه باز شد هر دفعه گريهام نگذاشت
زمانه باعث هجران نشد، خودم شدهام
گناه كارىِ هر روزهى خودم نگذاشت
مرا ببخش كه از دورىات نمىميرم
سرم دويد به سويت ولى پرم نگذاشت
اگر كه دير رسيدم پرم وَبالم شد
كمىِ فرصت و دورى راهم نگذاشت
به هركسى كه به فكرم رسيد رو زدهام
ولى براى واسطهات كسى قدم نگذاشت
به من نخواسته دادى، نگفته بخشيدى
بزرگوارى تو فرصت قسم نگذاشت
هميشه زودتر از در زدن درى وا شد
مرا نگاه كريمت معطّلم نگذاشت
قرار بود كه قهرت مرا بسوزاند
دوباره سايهى گلدستهى حرم نگذاشت
صنف لباس فروش ها -1394/11/29- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
تا در مسیرِ توست، عیان و نهان ما
باشد به لطفِ تو همه جا جمکران ما
یادش کنی، هر آنکه کند یاد حضرتت
بهتر که هست، نام تو وِرد زبان ما
یک اِلتفات از تو برای همه بس است
یک گوشه چشمِ توست، اِماما، اَمان ما
اطراف ما پُر است از این ذرّه پَروری
چشم بصیرت است و هزاران نشان ما
کِی از دعای خویش، فراموشِمان کنی
ای دادرسترین، به دلِ پُر فغان ما
در وادیِ محبت تو عبدِ دَرگَهایم
ای سایهی ولای تو اَمن و امان ما
از هر طرف، اگر چه گرفتار فتنهایم
بابِ نجاتِ ما تویی ای مُستعان ما
با دستهای مادرِ خود دستِ ما بگیر
ما را رها مکن، وسط دشمنان ما
از ما مگیر هیئتِ زهرا و روضهاش
بیفاطمیه روح ندارد جهان ما
تا تحت ظِلِّ پرچم زهرای اَطهریم
هر جا رَویم میشود آنجا جنان ما
با جان، مدافعِ حرمِ زینبیهایم
ای نذرِ عمه جانِ تو پیر و جوان ما
جانا بدونِ لشگرِ خود کربلا مرو
ناقابل است در ره جدِّ تو جان ما
روزی که با ندای «لثارات» میرسی
هر هیئت است، لشگرِ صاحب زمان ما
صنف لباس فروش ها -1394/11/28- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
خدا كند که عاشق تو گردم، خدا كند دورت بگردم
اباصالح يا اباصالح، اباصالح يا اباصالح
عمرم شد بىتو جان كندن، در تمنّايت دل پريشانم
دور از تو ديده تر كردم، من ضرر كردم ماهِ كنعانم
به هجر تو مبتلا هستم، تو شاهى و من گدا هستم
اباصالح يا اباصالح، اباصالح يا اباصالح
مىكشد انتظار تو، بىقرارِ تو هر دل شيدا
بازآى و روبهراهم كن، تو فراهم كن كربلاى ما
حرم زيباست يااباصالح، بنفسي أنت يااباصالح
اباصالح يا اباصالح، اباصالح يا اباصالح
جمعهها ابرِ دلتنگى، سايه افكنده بىتماشايت
آخرين نالهى زهرا، پشت در بوده نام زيبايت
شكستهپهلو تو را خواند، پريشان گيسو تو را خواند
اباصالح يا اباصالح، اباصالح يا اباصالح
يا زهرا جانپناهِ من، تكيهگاه من، سورهی كوثر
يا زهرا، ليلهى قدرم، كم شده صبرم بعدِ پيغمبر
سلامم شد بىجواب اينجا، چه شد پس اجر ذوي القربى
أنا المظلوم يا أنا المظلوم، أنا المظلوم يا أنا المظلوم
صنف لباس فروش ها -1394/11/27- زیارت عاشورا - فاطمیه - حاج منصور ارضی
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا؟
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفتهام این جمعه میآیی آقا
وقت و بیوقت هوای همه کردم جز تو
کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا
بیشتر از همه دنبال من و کار منی
من کیام؟ دربهدر بیسر و پایی آقا
به خدا معترفم نوکر بد یعنی من
آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا
تو فقط ناز بکش، اخم کنی میمیرم
یار و غمخوار من زار شمایی آقا
امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین
من ندارم به خدا خرده حیایی آقا
مادرت واسطه باشد همه را میبخشند
قبل آنکه ببری کربوبلایی آقا
کاش میشد که در این شعر زبان میشد لال
فاطمه باز دلش ریخت اذان گفت بلال
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات