حسینیه امام خمینی - 1396/7/5- شب هفتم محرم ـ حاج منصور ارضی
حب تو در قلب تمام مومنین است
مهر تو با آب و گل شیعه عجین است
اسلام را ماه محرم حفظ کرده
پس روضه خواندن رکنی از ارکان دین است
در روضه غرق نعمت پروردگاریم
هیئت بهشت کوچکی روی زمین است
با معرفت در روضه هر کس می نشیند
روز قیامت با پیمبر همنشین است
با دستمال اشک خود مأنوس هستیم
شال عزایت رشته حبل المتین است
روزی که نام تو به گوشم خورد گفتم
عشقی که می گشتم به دنبالش همین است
گریه غبار فتنه را می شوید از چشم
پس اشک در روضه بصیرت آفرین است
سفاک ها با یکدگر فرقی ندارند
داعش هم از نسل همان شمر لعین است
در کربلا آن بی بصیرت ها ندیدند
در زیر سم اسب قرآن مبین است
امروز نسل کوفیان در شام هستند
این قوم کافر تا ابد ناکام هستند
عمری ست با راه شهادت آشناییم
ما پاسبانان دمشق و کربلاییم
بسیارها رفتند و کمتر بازگشتند
نعش جوانان سوی مادر بازگشتند
صنف لباس فروش ها - 1396/7/5- زیارت عاشورا - روز ششم محرم - حاج منصور ارضی
الا امام مبینم سلام آقا جان
امیر خیمه نشینم سلام آقا جان
محرم است و دلم با غم شماست عجین
ز سوز قلب غمینم سلام آقا جان
به نالههای سحرهای غرق روضهی تو
ز نالههای حزینم سلام آقا جان
اگر که دست ولایت نبود میمُردم
تویی به روضه مُعینم سلام آقا جان
خدا به داد دل بیقرار تو برسد
غم تو هست قرینم سلام آقا جان
ز غم چه بر سرت آید به روز عاشورا
که تاب نیست ببینم سلام آقا جان
سر حسین شکسته ولی انگار
شکسته سنگ، جبینم سلام آقا جان
شبیه تو صباح و مساء می گریم
دعای توست، چنینم سلام آقا جان
بیا که کرب و بلا منتظر به قدومت
شه زمان و زمینم سلام آقا جان
بیا که هیئت ما پر ز محسن حججی ست
مرا دعاست همینم سلام آقا جان
برای یاری روز ظهور در صف رزم
تو خود مرا بگزینم سلام آقا جان
مسجد ارک - 1396/7/4- شب ششم محرم ـ حاج منصور ارضی
فرق دارد به یقین مزه ی احسان حسن
لب ما بوسه نگیرد مگر از جان حسن
زلف خود را به نخ چادر زهرا بسته
هر کسی هست در این دهر پریشان حسن
کرمش دست گدا را به خداوند رساند
سائلان را بنویسید مسلمان حسن
بی حرم هست ولی هر چه حرم زنده از اوست
زائر کرب و بلا هم شده مهمان حسن
عاقبت با مدد حضرت زهرای بتول
مثل ایوان نجف می شود ایوان حسن
سر در باغ حسن نام حسین است فقط
نذر گل های حسین است گلستان حسن
بعد یک عمر فقط زهر توانست شود
مرهم زخم سینه سوزان حسن
ظاهرا زهر شده قاتل او اما نه
کوچه ای تنگ شده نقطه ی پایان حسن
پسرانش همگی گوش به فرمان حسین
علی اکبر همه جا گوش به فرمان حسن
سیزده ساله ولی مثل علی می آید
غیرت الله بود شیر رجز خوان حسن
ماه پاره پسر حضرت نجمه خانوم
جان زهرا و علی، جان حسین، جان حسن
صنف لباس فروش ها - 1396/7/4- زیارت عاشورا - روز پنجم محرم - حاج منصور ارضی
آن کس که سالهاست طلبکار ما شده
در وقت مشکلات خودش یار ما شده
هر جا قرار بود بیافتیم به قعر چاه
خیر دعای یار نگهدار ما شده
عمری ست پای غفلت ما غصه میخورد
با او چه کردهایم گرفتار ما شده
رحمت بر آن طبیب که حالش به حال ماست
دل بیقرار این دل بیمار ما شده
یک روز فکر توبه و روزی پی گناه
این سرنوشت حال اسف بار ما شده
ما که براش مَحرم اسرار نیستیم
اما همیشه مَحرم اسرار ما شده
امضاء زد و زیارت جدّش به ما رسید
آقا چقدر بانی دیدار ما شده
هر خط ناحیه سند سوز قلب اوست
جمله به جمله آتش نیزار ما شده
«شیب الخضیب» گفته زمین و زمان گرفت
زهرا «بنیّ» گفت دوباره زبان گرفت
مسجد ارک - 1396/7/3 - شب پنجم محرم ـ حاج منصور ارضی
هر دلی خرج مسیحای محرم بشود
مرده هم باشد اگر، زنده از این غم بشود
چند وقتی ست برای تو پریشان نشدم
منتظر بود دلم تا که محرم بشود
وای اگر تشنهی دنیا شوم و در اثرش
عطش روضهی تو در دل من کم بشود
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا که اسباب عزای تو فراهم بشود
عرش جارو به روی فرش حسینیه زند
یا باد مشغول تکان دادن پرچم بشود
ماه در روضهی خورشید بسوزد چون شمع
ابر از هُرم لبت بارش نم نم بشود
همه هیچند در این جا همه کاره زهراست
چای حتی اگر او دم بزند، دم بشود
در قیامت به ستونهای جنان تکیه زند
هر که در سینه زنی قامت او خم بشود
سائل غیرت یاران شهیدم هستم
تا نصیبم سفر خط مقدم بشود
گفت چشمم ز غم جدّ غریبم خون شد
کاش اشک رضوی قسمت من هم بشود
زرهش رفت، عبا رفت، لباسش هم رفت
شب که شد نوبت انگشتر خاتم بشود
خواهرش رفت مرتب بکند او را، اما
این تن پاره محال است منظم بشود
صنف لباس فروش ها - 1396/7/3- زیارت عاشورا - روز چهارم محرم - حاج منصور ارضی
قسم به ماه عزا تکسوار میآید
به انتقام حسین آشکار میآید
ز بام کعبه ندا میدهد «أنا المهدی»
به حجةبن الحسن ذوالفقار میآید
قسم به سجدهی ظهر امام عاشورا
عزیز فاطمه با اقتدار میآید
به بند بند جدای مقطع الاعضاء
به عضو عضو بریده که یار میآید
به استخوان شکسته، به دست بی انگشت
شفا دهندهی این انکسار میآید
به پیکری که به زیر سمّ ستوران رفت
برای یاری او شهسوار میآید
به بیقراری زینب به اشک چشمانش
دوای درد دل بیقرار میآید
قسم به موی پریشان دختر زهرا
نظام بخش فلک در دیار میآید
به اشک صبح و مساء چهارده معصوم
قسم که مرهم لیل و نهار میآید
ز غصه هر که گریبان درید جا دارد
که اشک دیدهی او زار زار میآید
برای آمدنش کار باید کرد
وگرنه با گله از ما نگار میآید
خدا نکرده مبادا ببینم از بدیام
سرشک دیدهی آن گلعذار میآید
مسجد ارک - 1396/7/2 - شب چهارم محرم ـ حاج منصور ارضی
من بندهای آزادهام عبدالحسینم
بر عشق تو دلدادهام عبدالحسینم
شکر خدا که در مسیر عشق بازی
در دام تو افتادهام عبدالحسینم
تنها نه من آوارهی عشق تو هستم
همراه خانوادهام عبدالحسینم
این عشق را از والدینم ارث بردم
الحق که بنده زادهام عبدالحسینم
چشمان من سرچشمهی جوشان اشک است
رنگ تو دارد بادهام عبدالحسینم
وقتی ملک جاروکش این آستان است
من یک غلام سادهام عبدالحسینم
بیمعرفتها هر چه میخواهند بگویند
پای رهت اِستادهام عبدالحسینم
زهرا دعایم کرد تا اینجا رسیدم
در این مسیر و جادهام عبدالحسینم
ای کاش بینم مثل یاران خمینی
در راه تو سر دادهام عبدالحسینم
من اربعین کرب و بلا را دوست دارم
آلودهام اما شما را دوست دارم