ای آخرین سلالهی زهرا بیابیا
چشم انتظار روی تو مانده دو چشم ما
در روزگار تلخ و پر از حس بی کسی
بعد از خدا امید دلم هست بر شما
من با خیال آنکه تو از راه میرسی
با تو روانه میشوم آن سوی ناکجا
یک عمر انتظار تو را صبر کردهام
با سختی و خوشی تمامی لحظهها
فصل خزان و سردی غیبت کشنده است
فکری به حال این دل ما کن در این هوا
بی تو نگاه آینهی دل کدر شده
بهتر همین که خُرد شود زیر دست و پا
دور از نگاه حضرت تو میرود دلم
رو به تباهی و به خرابی و به قهقرا
دور از تمام دغدغهها دلخوشم که هست
با این همه غریبه دلم با تو آشنا
ای بانی شکسته دل روضهی حسین
ای کاش مثل تو بشوم اهل کربلا
[سه شنبه 1397-08-29] [ 07:29:00 ق.ظ ]