زیارت عاشورا - 1398/6/20- روز یازدهم محرم - حاج منصور ارضی
خیلی خراب کرده ام آقا درست کن
من را به مهر حضرت زهرا درست کن
صدها گره به روی گره خورده بر دلم
ای چاره ساز این گره ها را درست کن
رویم سیاه باد دلت را شکسته ام
یک «جوُن» از من رسوا درست کن
آنگونه که تو خواسته ای من نبودم
من را به حق زینب کبری درست کن
بر سینه ی خرابه ام آقا نظاره کن
از این خرابه عرش معلا درست کن
ای علت حضور نم اشک نوکران
در چشمِ بی ثمر شده دریا درست کن
در روضه ی حسین از این چشم کور من
منّت گذار و چشم تماشا درست کن
ای آسمان کرب و بلا شاه تشنه است
قدری بیا آب گوارا درست کن
مسجد ارک - 1398/6/19 - ظهر عاشورا - حاج منصور ارضی
ما حسینی مذهبان را فخر و عزت زینب است
از همان روز دهم بانی هیئت زینب است
خاکیان در آستانش آسمانی میشوند
سالکان عشق را کشف و کرامت زینب است
کربلا رمز و رموز بیشماری داشته
سرّ توحیدش حسین سرّ امامت زینب است
تا قیامت ما مریدان مرام زینبیم
صاحب فتوای لطمه روی صورت، زینب است
سرّ استکمالی ما کلب زینب بودن است
عاشقان کربلا راه شهادت زینب است
مادران سینهزنهایش همه قربان او
مادرم میگفت ما را نان و نعمت زینب است
معجر او نور بود و محملش بال ملک
این اسارت نیست در اوج شرافت زینب است
کاخ ظلم از نطق طوفانی او ویران شده
ثانی زهرای اطهر در شجاعت زینب است
مرتضی را میشنیدند از طنین خطبه اش
شارح نهج البلاغه در حقیقت زینب است
کاش آدابی که دارد ذبح صورت میگرفت
این سخن سربسته است ام المصیبت زینب است
میبُرد انگشتری را با خشونت ساربان
آنکه جانش میرود هنگام غارت زینب است
روضهی جانسوز دشت کربلا این روضه است
بین مشتی مست در رخت اسارت زینب است
زیارت عاشورا - 1398/6/19- روز عاشورا - حاج منصور ارضی
صبا وزیده به سرخی دریغ از این پیک
رسیده صبح دهم صاحب الزمان لبیک
بر این مصیبت اعظم چو رود میباریم
برای حال شما اضطراب ها داریم
فقط خدا داند تا غروب عاشورا
چه انکسار و فشاری ست روی قلب شما
فقط نه آنچه ندیدم را تو میبینی
که آنچه ما نشنیدیم را تو میبینی
به فکر حال تو افتاده ایم اول صبح
برایتان صدقه داده ایم اول صبح
ز داغ یار سراپای آتشی آقا
فدای قلب حزینت چه میکشی آقا
غمت که عیسوی است و صدات هم علوی
چه بهتر است خودت روضه خوانمان بشوی
بیا که با نفست جان رها کنیم از بند
بگو چه بر سر جدّ غریبت آوردند
بگو حسین کجا و چهل سمّ مرکب
بیا بگو چه میکشد امروز عمه ات زینب
به انتقام بیا ای رخت نشان حسین
بیا به جان رقیه بیا به جان حسین
مسجد ارک - 1398/6/18 - ظهر تاسوعا - حاج منصور ارضی
در روضه ها میبارم اوج طاعتم این است
خاک کف پای حسینم عزتم این است
در این دهه یک شب نیایم روضه میمیرم
سوگند در محشر که یوم الحسرتم این است
دارایی ملک سلیمان را نمیخواهم
من گوهری چون اشک دارم ثروتم این است
آری مگر این اشکها شوید گناهم را
تنها امید بخشش معصیتم این است
خیلی حضور فاطمه حس میشود اینجا
در روضه گر هستم مودب علتم این است
شیرین تر از شهد و عسل ذکر حسین جان است
بیزارم از لذات دنیا لذتم این است
تا آخر ماه صفر مشکی به تن دارم
شکر خدا که حاصل تربیتم این است
بر آستان تکیه گفتم یا ابوفاضل
عمری ست که اذن دخول هیئتم این است
باور ندارم با علمدارت چنین کردند
در روضه ها آقا دلیل حیرتم این است
عباس را تاب تماشای اسارت نیست
چشمش پر خون شد که یعنی غیرتم این است
زیارت عاشورا - 1398/6/18- روز نهم محرم (تاسوعا) - حاج منصور ارضی
چرا ز یار در این قلبها نشانی نیست
برای گفتن ناگفته ها زبانی نیست
همیشه صاحب خانه نظر به در دارد
فدای بی کسی اش هیچ مهمانی نیست
دگر به خانه ی ما سر نمیزند آقا
فضای خانه ی ما حیف آسمانی نیست
برای هر کس و ناکس نفس زدیم اما
نفس کشیدن ما صاحب الزمانی نیست
امان ز فقر معارف چرا نمی فهمیم
که در شراکت با دست او زیانی نیست
بیا زمان جوانی به درد او بخوریم
زمان پیری ما که دگر توانی نیست
به یار ما برسانید کربلا بدهد
خدا نکرده نگوید که کاروانی نیست
به کربلا نرسم شرمسار زهرایم
به کربلا نرسم برگه ی امانی نیست
مسجد ارک - 1398/6/18 - شب تاسوعا - حاج منصور ارضی
هر کس که قسم داد خدا را به اباالفضل
بی فاصله شد حاجتش امضا به اباالفضل
عباس همان است که ارباب بگوید
کی میرسد عقل کم دنیا به اباالفضل؟
در عرش خدا چهارده آئینه ی الله
دادند کنار خودشان جا به اباالفضل
دلبسته شده زینب کبری به نگاهش
وابسته شد محشر کبری به اباالفضل
بوسه زده با عشق پیمبر به اباالفضل
مولا به اباالفضل زهرا به اباالفضل
قرآن اگر از فتح مبین گفته یقینا
عنوان شده مفتاح فتحنا به اباالفضل
ذوالنون در اعماق بلا گفت حسین
و افتاد در آخر سر قلاب اباالفضل
فضل و کرمی هست اگر، از ام بنین است
راه است ز فضل و کرم تا به اباالفضل
اهل حرم امروز اگر آرام و امانند
بند است تمامی نفسها به اباالفضل
به آب رسیده ولی از آب نخورده
هر قدر که رو زد لب دریا به اباالفضل
این حرمله حمله به حرم را جلو انداخت
یک تیر که زد اول بلوا به اباالفضل
زیارت عاشورا - 1398/6/17- روز هشتم محرم - حاج منصور ارضی
ای دل بگو که بر سر پیمان کیستی؟
ای سر نگاه کن به دامان کیستی؟
از پینه ی میان دو ابروی خود مپرس
از دل سوال کن که مسلمان کیستی؟
دل خانه ی علی ست مده خانه را به غیر
سلمان از آن اوست تو سلمان کیستی؟
دنیا مصاف روز و شب و حق و باطل است
در این میانه گوش به فرمان کیستی؟
یا صاحب الزمان ز که پرسم نشانه ات
یوسف اسیر غربت زندان کیستی؟
باز این چه شورش است که از داغ جدّ توست
در سیل اشک سر به گریبان کیستی؟
ای میزبان مجلس سوگ محرمش
در بزم روضه هاش تو مهمان کیستی؟
میپرسم از زیارت ناحیه روز و شب
گریان چیستی و پریشان کیستی؟
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
آه ای فرات تا ابد عطشان کیستی؟
زینب رسیده بود به گودال قتلگاه
ای خون و خاک پیکر عریان کیستی؟
قبل از فرود آمدن ای چوب خیزران
از خود بپرس بر لب و دندان کیستی؟
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات